https://didshahr.ir/7262

زندگی شاه اسماعیل صفوی که از او به عنوان موثرترین شاه صفوی در انسجام‌ بخشی سیاسی و دینی کشور یاد می‌شود، از طفولیت با فراز و نشیب‌هایی کمتر گفته شده مواجه است تا جایی که قبل از اعلام سلطنت، اسارت و گریز از دشمنان را تجربه کرد.

شاه اسماعیل خطایی

 

به گزارش دیدشهر، اسماعیل در رجب ۸۹۲ هجری قمری متولد شد و در زمان مرگ پدرش، یکساله بود.

اسماعیل میرزا مشهور به شاه اسماعیل و ملقب به ابوالمظفر بهادر خان حسینى، فرزند سلطان حیدر و نواده دخترى اوزون حسن اق قویونلو بود.

وی نوه شیخ صفی الدین اردبیلی است.

در این بیشتر بدانید: 

صفی الدین اردبیلی؛ عارفی سیاستمدار

شیخ حیدر، پنجمین شیخ طریقت صفوی

شاه اسماعیل مؤسس و نخستین پادشاه صفویه است.

وى پس از کشته شدن «سلطان علی پادشاه» و «ابراهیم»  که در آن زمان شش ساله بود، برای در امان ماندن از سربازان آق قویونلو با اجازه مادر از اردبیل توسط مریدان طریقت صفوی به لاهیجان برده شد.

در گیلان، کارکیا میرزا على، فرمانرواى محلى ولایت و دیلمان که شیعه و سید و دوستدار خاندان صفوى بودند او را نگه داشتند.

اسماعیل پنج سال در آنجا ماند و با مراقبتهاى شمس الدین لاهیجى که از فضلاى آن دیار بود؛ زبان و فنون رزمی آموخت.

 

شاه اسماعیل

 

اسماعیل در این سالها مخفیانه به اطراف و اکناف، نماینده می فرستاد و مریدان پراکنده را به امید فرا رسیدن روز انتقام دلگرم نگاه می داشت. اغلب اشعاری به زبان ترکی آذری خطاب به آنها می سرود.

اگرچه شاعر چیره دستی نبود اما اشعارش که در آنها ختایی تخلص می کرد برای مریدان و محبانش در حکم متن مقدس بود.

او که از شش سالگی مراد و رهبر و مرشد کامل صوفیان صفوی محسوب می شد، کمتر از شش سال زمان نیاز داشت تا خود را آن اندازه آماده بداند که مبارزه نهایی را آغاز کند.

رویای دیرین خاندان صفوی هجری قمری آماده تحقق بود. اسماعیل که در آن روزها کمتر از سیزده سال داشت به اتفاق سیصد نفر از فدائیان قزلباش و به قصد انتقام خون پدرش از گیلان خارج شد.

اسماعیل نوجوان که حالا در نظر مریدانش، با آن چهره زیبا اما مصمم، وجودی الهی شناخته می شد، نخستین مقصد خود را برای انتقام خون پدر و جدش که توسط شروانشاهان به قتل رسیده بودند، شروان تعیین کرد.

داستان قزل باش ها

اسماعیل در محرم ۹۰۵ ق به قصد تسخیر ولایات ایران به حرکت درآمد در آغاز به اردبیل رفت و از آنجا به ارزنجان رهسپار شد و سپس از طوایف ترک از جمله طوایف: شاملو استاجلو، نکلو، قاجار، افشار دور و بر او را گرفتند و چون هر کدام از آنان پارچه قرمزی بر سر داشتند به نام قزلباش معروف شدند.

او با لشکر قزلباش ها راه شروان را در پیش گرفت، قزلباشان، شروان را غارت کردند، «فرخ یسار شروانشاه» را گردن زدند و قبر پدرش «خلیل شروانشاه» را شکافته و استخوان هایش را سوزاندند.

پس از آن، اسماعیل، باکو را نیز تسخیر کرد. اما با شنیدن حرکت لشکر «الوند میرزا آق قویونلو» به سوی نخجوان، بی آنکه فرصتی برای استراحت به خود بدهد، به سوی نخجوان حرکت کرد. در دشتی که آن را شرور می نامیدند و در حالی که کمتر از هفت هزار نفر در اختیار داشت وارد نبرد با الوند میرزا شد که ۳۰ هزار نفر نیرو داشت. شجاعت اسماعیل و جانفشانی قزلباشان پیروزی را برای صفویان مسلم کرد. پیروزی اسماعیل بقدری کامل بود که در حدود هشت هزار نفر از لشکریان آق قویونلو در میدان جنگ از پای درآمدند. این پیروزی قاطعانه، کنترل آذربایجان را به دست اسماعیل داد.

تاج گذاری شاه اسماعیل در تبریز

پس از اتمام جنگ و تسلیم شدن باکو و نخجوان، اسماعیل میرزا وارد تبریز شد و با نام شاه اسماعیل در حالی که چهارده سال بیشتر نداشت به کمک مریدانی که سخت به او معتقد بودند تاج گذاری کرد و سلسله خویش را به نام جدش صفی‌الدین، «صفویه» نامید.

 

شاه اسماعیل

 

وی شهر تبریز را پایتخت خود قرار داد و رسماً به سلطنت نشست و به نام خود سکه زد و تاجی از سقراط قرمز بر سرگذاشت.

شاه اسماعیل پس از تاجگذاری، در زمینه ای سبز به نشان شیعه، دایره‌ای زرد به نشان خورشید قرار داد.

ترویج تشیع

شاه اسماعیل با برخورداری از نیروی قزلباش تصمیم گرفت که ایران را متحد سازد.

پس از تاسیس حکومت صفوی، شاه اسماعیل سعی کرد شیعه را ترویج دهد. به همین علت او علمای زیادی را از بحرین، بین النهرین،کوفه و… به ایران دعوت کرد و از آنان خواست که سراسر ایران را به ترویج تشیع بگردند.

در سایت ویکی پدیا آمده است: شاه اسماعیل در اولین اقدام مهم خود، در شهر تبریز مذهب تشیع را به عنوان مذهب رسمی دولت و مملکت صفوی اعلام نمود. نکته جالب این است که در آن هنگام اکثریت مردم تبریز نیز سنی مذهب بودند ولی شاه اسماعیل با اقتدار برای رسیدن به هدف خود تلاش کرد و بر تصمیم خود و اجرای بی کم و کاست آن در سراسر مرزهای حکومتش، از همان روز تا آخرین روز حیاتش پای فشرد.

با این کار شاه اسماعیل نوعی اعلام جنگ به دول همسایه سنی مذهب یعنی سلسله شیبانیان ازبک و سلطان سلیم عثمانی داد.

شاه اسماعیل برای تعدیل سیاست‌های افراطی سران قزلباش، صوفیان و مریدان حیدری، علما را به تدوین کتاب‌های فقهی در زمینه شیعه دوازده امامی دعوت کرد.

ضرب سکه با نام ائمه اثنی عشری، تعمیر و توسعه آرامگاه امامان در شهرهای عراق و مشهد، قرار دادن نام ۱۲ امام شیعه به عنوان سجع مهر شاهی، اجرای تعزیه، ایجاد ساختمان مقبره برای امام‌زاده‌ها در شهرهای ایران و طرح آب‌رسانی از فرات به نجف از جمله اقدامات او بود.

ترویج مذهب شیعه احتمالاً مانع تجزیه ایران آشوب‌زده میان دو قدرت بزرگ عثمانی و خان‌های ازبک آسیای میانه شد.

 

چالدران

 

کشورگشایی شاه اسماعیل

پس از این پیروزی شاه اسماعیل عراق و عجم و فارس و کرمان و دیار بکر را گرفت و به سال ۹۱۴ هجری عراق عرب را هم تصرف کرد و پس از آن شوشتر و هویزه و خوزستان را مسخر نمود و از راه اصفهان به آذربایجان برگشت و به سال ۹۱۶ هجری سراسر خراسان را گشود.

شاه اسماعیل عمرش را بر پشت اسب و در صحنه های مختلف نبرد گذراند و تکه تکه های ایران را پس از قرن ها جدایی باز به هم پیوند داد و دوباره ایرانی با هویت ملی و مذهبی خاص خویش ساخت.

شکست در جنگ چالداران 

در آن عصر، امپراطوری عثمانی، قدرت برتر در دنیای اسلام بود و خود را حافظ و مروج آیین تسنن می دانست. تصمیم شاه اسماعیل برای رسمیت تشیع، ایران را رو در روی عثمانی قرار داد.

سلطان سلیم، پادشاه عثمانی، پس از شنیدن خبر ها و تهدیدهای شاه اسماعیل بسیار خشمگین شد و تصمیم به جنگ با شاه اسماعیل را گرفت.

بعد از با مرگ سلطان محمد فاتح، سلطان سلیم به پادشاهی دولت عثمانی رسید.

 

چالدران

 

در این باره بیشتر بدایند: 

جنگ چالدران چگونه شاه اسماعیل صفوی را افسرده کرد؟

او مدعی فرمانروایی جهان اسلام بود و به همین دلیل می بایست تمام مدعیان خلافت و نیز امیر نشینان مستقل را از سر راه بردارد. یکی از مدعی ها دولت صفوی بود که به هر روی پس از زوال آق قویونلو نواحی شرقی آناطولی تا خراسان را در اختیار داشت.

و در سال ۹۲۰ ه.ق در محل چالدران دو کشور به نبرد با هم پرداختند و به دلیل مجهز بودن ارتش عثمانی به توپ و تفنگ،با وجود فداکاری های شاه اسماعیل، ایران شکست خورد و اذربایجان اشغال شد.

شخصیت شاه اسماعیل

شاه اسماعیل جوانی برومند و تیز بین بود که توانست برای مدت طولانی، با داشتن سن اندک، قزلباش را در اطراف خویش نگاه دارد و دولت صفوی را تاسیس کند.

بزرگی کار وی در برانداختن تمامی سلسله های کوچک و بزرگ، نشان از قدرت نظامی و مهم تر از آن، فکر پخته سیاسی او دارد.

موفقیت های زیاد در دوران نوجوانی و القائات مادر از یک سو و چاپلوسی و کاسه لیسی اطرافیان چاپلوس از سوی دیگر سبب شد که شاه اسماعیل خود را فردی مافوق بشری و آفریده ی ویژه و برتر خداوند بشناسد و چنان تکبر و نخوت پیدا کند که در تاریخ مثالش نباشد.

 

شیخ اسماعیل خطاییی

 

شاه اسماعیل وقتی که در جنگ چالدران از سلطان سلیم خان اول شکست خورد و مجروح شد بیست و هشت سال داشت تا این زمان در هیچ جنگی شکست نخورده و زخم بر نداشته بود ولی در جنگ چالدران برخورد تیر با بدنش به او فهماند که مانند دیگران ضعیف و شکست پذیر است.

پس از نجات بوسیله ی دو قزلباش از جان گذشته غرور و نخوت اش به باد رفت و دچار افسردگی شد.

مرگ شاه اسماعیل

شاه اسماعیل مدعی بود که اموری همچون چگونگی جنگ، اطلاع از احوال یاران و نزدیکان، آگاهی از سوء قصد و حتی اطلاع از فرارسیدن زمان مرگ خویش را نیز در خواب دیده است.

حتی شاه اسماعیل مدعی بود امیرالمومنین او را از سوءقصدی که سلطان حسین بارانی علیه وی می خواست ترتیب دهد، باخبر کرده است.

سرانجام پادشاه جوان هنگامی که سی وسه سال از عمرش و بیست و چهار سال از سلطنتش می گذشت، در زمانی که به شکار رفته بود، در حوالی شهر سراب مریض شد و طبیبان مرض او را حصبه تشخیص دادند و با آن بیماری دوشنبه ۱۹ ماه رجب ۹۳۰ فوت می کند و نعش او را به اردبیل آوردند و در جوار جدش شیخ صفی الدین به خاک می سپارند.

 

در این باره بیشتر بدانید: 

مقبره شاه اسماعیل صفوی

 

شاه اسماعیل صفوی

 

بعد از مرگ شاه اسماعیل، چون پسرش طهماسب خردسال بود، سه تن از سران قزلباش به نیابت صفویه حکومت کردند.

به همین دلیل، کشور تا هفت سال به هرج و مرج کشیده شد؛ ولی از آنجا که قداست صفویه و عصبیت ناشی از آن هنوز وجود داشت و قزلباش ها مشروعیت خود را از صفویه می دانستند، نمی توانستند حکومت را از صفویه بگیرند.

سلاطین صفوی نه نفر بوده اند که اسامی آنان به ترتیب عبارت است از: .۱ شاه اسماعیل اول، .۲ شاه طهماسب، .۳ شاه اسماعیل دوم، .۴ محمدشاه خدابنده، .۵ شاه عباس اول، .۶ شاه صفی، .۷ شاه عباس دوم، .۸ شاه سلیمان، .۹ شاه سلطان حسین

شاه اسماعیل صفوی، موسس سلسله صفویه که تخلص «ختایی» را در اشعار خود برگزیده بود، با مرکب آبی و طلایی یکصد جمله از حضرت علی(ع) را رونویسی کرده بود.

این دستنوشته که هم اکنون در کتابخانه شهر ویسبادن آلمان شناسایی شده است شامل ترجمه فارسی فرمایشات امیرالمومنین(ع) است که فقط ۱۱ صفحه از ۱۵ صفحه آن باقی مانده است.


گردشگری استان اردبیل | تاریخ| شاه اسماعیل صفوی | جنگ چالدران

    https://didshahr.ir/7262

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

انتشار مجدد مطالب تنها با ذکر نام منبع "دید شهر" مجاز میباشد.