برخی کوه سبلان را محل ظهور و زیست زرتشت پیامبر میدانند و از این نظر مکانی مقدس و مورد احترام است.
به گزارش دیدشهر، کوه سبلان یا ساوالان سومین قله بلند ایران بعد از دماوند و علم کوه است که جاذبههای گردشگری زیادی دارد.
این کوه ۳۵ کیلومتر تا اردبیل و ۲۵ کیلومتر تا جنوب شرقی مشگینشهر فاصله دارد و شهر لاهرود مسیر اصلی برای صعود به این قله می باشد.
در این مورد بخوانید
آتشفشانی خاموش در استان اردبیل
کوه سبلان به خاطر آبگرمهای طبیعی دامنه کوه، طبیعت تابستانی زیبا و پیست اسکی آلوارس مورد توجه گردشگران است. اما آن چه این کوه را متمایزتر از دیگر کوهها کرده است، قداست این کوه است.
برخی کوه سبلان را محل ظهور و زیست زرتشت میدانند و از این نظر مکانی مقدس و مورد احترام است که حتی در میان بومیان و عشایر منطقه به نام آن قسم یاد میشود.
کوه ساوالان و ارتباط آن با زرتشت
طبق اسناد موجود و روایات، زرتشت پیامبر در ۶۴۰ سال قبل از میلاد (۲۶۴۸ سال پیش) در آذربایجان تولد یافت و هنگامی که به ۳۰ سالگی رسید، زادگاه خود را ترک گفته و به کوهی رفت. در این کوه بود که او وحی نبوت دریافت کرده است.
در این باره ذکریای قزوینی مینویسد: « زرتشت از شیز (شهری در کنار دریاچه چیچست ارومیه) به ساوالان رفت و در آن جا عزلت اختیار کرد و کتابی موسوم به اوستا آورد».
بطوریکه هم اینک گفته میشود قبر زرتشت در کنار دریاچه سبلان است. علاوه بر این از زمانی که ذهن انسان میتواند به گذشته باز گردد سنگی در مسیر دریاچه سبلان به نام سنگ محراب وجود دارد که در کتاب معجم البلدان به قبر حضرت حامد و حضرت هود و محل عبادت زرتشت شناخته میشود.
در منابعی که منتشر شده، ابوریحان بیرونی زادگاه او را در دشت مغان ذکر می کند و دامنه های سبلان را محل دعا و عبادت پیروان دین زرتشت می شناسد.
بعضی ها نیز قبری را که در کوه سبلان وجود داشته قبر این پیامبر دانسته اند. بالاتر از همه روایتی است از حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که در “عجایب المخلوقات” نقل شده که می فرماید: “سبلان کوهی است بین ارمینیه و آذربایجان که بر آن چشمه ای است از چشمه های بهشت و قبری است از قبور انبیا”.
وجود آتشکدههای متعدد که محل عبادت زرتشتیان بوده و حتی به نام چند روستا در دامنه سبلان تبدیل شده است گواه سابقه تاریخی باور حضور پیامبران در این کوه اسرارآمیز است.
از سویی نام این کوه که در اصل «ساوالان» است از ترکیب دو بخش «ساو» و «آلان» تشکیل شده و به معنی گیرنده وحی است و کارشناسان اذعان دارند که نامگذاری در هر محل بر اساس شاخصترین و برجستهترین ویژگی آن انجام میشود.
ضمن اینکه دامنه های کوه سبلان محل عبادت پیروان زرتشت بوده، دشت مغان نیز محل اجتماع روحانیون و پیشوایان این دین بوده که سالی یکبار در این منطقه دور هم جمع می شده اند و به اصطلاح امروزی سمینارهایی تشکیل می داده اند. از این جهت این منطقه را مغان نامیده اند که “مغ” به پیشوایان دین زرتشت اطلاق می شده است. این کلمه به شکل “موقوس” به زبان یونانی رفته و سپس با تلفظ “مجوس” وارد زبان عربی شده است.
«ویلیامز جکسن» مولف کتاب «زردشت پیامبر ایران باستان» در سفرنامهاش مینویسد: «ساوالان همان کوهی است که به گمان من آن را باید با کوه دو مصاحب مقدس مذکور در اوستا که در آن جا زردشت با اهورا مزدا راز و نیاز کرده یکی دانست».
در برخی باورهای عامیانه گفته میشود زمانی که برفهای کوه سبلان آب شود قیامت به پا خواهد شد و در واقع این پندارها بیانگر آمیختگی فرهنگ مردم این دیار و حتی حیات آن ها با کوه سبلان دارد.
شادروان «ابراهیم پور داوود» جایگاه ساوالان را برای زرتشتیان همانند کوه تور برای یهودیان میداند که در آن جا ده فرمان بر حضرت موسی نازل شد. ذکریا بن محمد بن محمود المکمونی القزوینی در کتاب آثار البلاد و الخبار والعباد آورده است: زرتشت از آذربایجان بود و چندی از مردم کناره گرفت و در کوه سبلان به سر برد و از آنجا کتابی آورد.
سیدعلی طاهری در کتاب سراب از دیدگاه جغرافیایی می نویسد: “از نقطه نظر مذهبی و تاریخی باستان شناسان معتقدند کوه ساوالان چون طور سینا جزو رشته کوه های مقدس است. برای اینکه زرتشت پیامبر در آن کوه ملهم گشته و به مقام پیامبری معبوث گردیده است و به مثابه طور زرتشت تلقی می گردد لذا این رشته کوه قبل از اسلام از دیدگاه امت زرتشت جنبه مقدسی یافته و پرستشگاه مردم باستان ایران زمین بوده و مخصوصا آتشفشان بودن آن کمک شایان توجهی به این امر نموده است.
اهالی ساکن در پیرامون ساوالان و عشایر شاهسون معتقدند سوگند به ساوالان تقدس ویژه دارد و وقتی نام ساوالان به سوگند مطرح میشود مار از شکار خود دست میکشد. برخی مردم ساکن معتقدند ساوالان یکی از هفتکوه بهشت است که در زمین قرار گرفته است.
ثبت جهانی این اثر طبیعی و فرهنگی در حالی در دستور کار قرار گرفته که به عقیده کارشناسان نگاه به سبلان میبایست مجزا از یک اثر صرف طبیعی باشد.