آوردگاه جنگ چالدران در شمال شرق دشت چالدران در نزدیک شهر خوی می تواند بهانه ای باشد برای مرور تاریخ نخستین جنگ ایران و عثمانی.
تکاپوهای خاندان صفوی برای کسب قدرت سیاسی در ایران که از دوره «شیخ جنید پسر ابراهیم» از نوادگان شیخ صفی الدین اردبیلی و فرزندش « شیخ حیدر» آغاز شده بود، در سال ۹۰۷ ق/ ۱۵۰۱م توسط «اسماعیل» فرزند حیدر به ثمر رسید.
شاه اسماعیل بن سلطان حیدر بن سلطان جنید بن شیخ ابراهیم بن سلطان خواجه علی بن سلطان صدرالدین بن سلطان شیخ صفی الدین کسی بود که جنگ چالدران دگرکونی زیادی در زندگی او بوجود آورد.
این جنگ که در ۳۱ مرداد سال ۸۹۳ ه.ش بوقوع پیوست، نخستین نبرد دولت صفوی و عثمانی است.
در این باره بخوانید:
شاه اسماعیل نوجوان ۱۳ ساله که سرنوشت ایران را رقم زد
چالدران یکی از مهم ترین مکان های رویدادهایی است که می تواند با روایتگری بخشی از تاریخ صفویان تبدیل به جاذبه ای منحصر به فرد در حوزه گردشگری شود.
وقتی درباره جنگ چالدران به فرماندهی شاه اسماعیل صفوی از ایران و سلطان سلیم از عثمانی می خوانیم، بار دیگر به یاد می آوریم که ایران زمین بر سر چه خون هایی آرمیده است.
این جنگ در دشت چالدران ۲۰ کیلومتری شهر خوی در ۳۱ مردادماه سال ۹۲۰ هجری قمری مطابق با ۱۵۱۴ میلادی به وقوع پیوست و به آن سبب دارای اهمیت است که سپاهیان ۲۷ تا ۳۰ هزار نفری شاه اسماعیل که در نهایت اکثر آنان کشته شدند.
وقوع جنگ چالدران
شاه اسماعیل بعد از رسمی کردن شیعه بعنوان مذهب رسمی کشور، تمایز آشکاری میان صفویان و عثمانیان به وجود آورد. ظهور حکومتی نوپا با مذهب جدید تشیع، نگرانی هایی را در میان حکومت های سنی مذهب منطقه از جمله عثمانی که داعیه مذهبی داشت.
با به سلطنت رسیدن «سلطان سلیم» پسر بایزید دوم در سال ۹۱۸ق/ ۱۵۱۲م، سیاست عثمانی ها نسبت به دولت صفوی عوض شد و سلطان با رها ساختن توسعه طلبی به سمت اروپا، به شرق متمایل شد.
در واقع نخستین امر مهم برای توسعه دولت عثمانی در شرق که هدف اصلی سلطان سلیم در سیاست خارجی اش بود، برداشتن شاه اسماعیل بود.
جلوس او بر تخت سلطنت مصادف بود با اوج قدرت شاه اسماعیل که بر سراسر ایران تسلط یافته بود. شاه اسماعیل، جلوس سلطان را تبریک نگفت و همین مساله بیش از پیش سلطان جوان را ناراحت کرد.
کشورگشایی شاه اسماعیل، سلطان سلیم را نگران می کرد از اینرو تصمیم به جنگ با شاه اسماعیل گرفت.
واسطه شیخ برای عقب نشینی
گفته می شود روز سوم شاه اسماعیل آماده رزم شده بود که شیخ محمدحسن شبستری از روحانیون جلوی اسب شاه اسماعیل را گرفت و مانع رفتنش به میدان جنگ شد. شاه اسماعیل گفت که تو قصد داری شهادت را از من دریغ کنی و شیخ در پاسخ گفت که اگر سربازان ایرانی بجنگند و تا آخرین نفر شهید شوند، لطمه غیرقابل جبران به ایران وارد نمی شود ولی اگر تو کشته شوی ایران نابود خواهد شد. بنابراین شاه اسماعیل به رغم میل خویش فرمان عقب نشینی صادر کرد و شکست را پذیرفت.
شاه اسماعیل وقتی با نیروی اندک خود، از میدان نبرد عقب نشینی کرد، به جای تبریز که خزائنش در آن بود، به درگزین که در شمال شرق همدان و در جنوب غرب قزوین بود رفت.
چند عامل در جنگ چالدران باعث شکست شاه اسماعیل شد.
۱-سه برابر بودن نیروهای عثمانی
تفاوت آشکاری میان دو سپاه وجود داشت. در این جنگ نیروهای قزلباش نزدیک به چهل هزار تن و سپاه عثمانی حدود یکصد هزار تن بودند.
۲- اشتباهات فرماندهان شاه اسماعیل
اشتباهات دو تن از فرماندهان سپاه شاه اسماعیل از جمله خان محمد استاجلو بود و خیانت خلیل سلطان ذوالقدر حاکم فارس که اصلا سپاه خود را وارد جنگ نکرد و گریخت.
۳- جلگه ای بودن چالدران
چالدران مناسب جنگ نبود زیرا زمینی مسطح بود و برای قزلباشها در کوهها و ارتفاعات بهتر می جنگیدند.
۴- مجهز بودن عثمانی ها به توپ
در این جنگ سربازان صفوی با شمشیر، نیزه و تیر و کمان می جنگیدند درحالی که ارتش منظم عثمانی از توپ اندازه های فرنگی بهره می جست در حالی که قزلباش تنها به شجاعت خود متکی بوده و به هیچ روی تجربه و تخصص در جنگ منظم آن هم از نوع توپخانه ای نداشتند.
استفاده از توپخانه برای ایرانیان مصیبت بار بود. بسیاری از سپاهیان ایران و بسیاری از فرماندهان و صاحبان مناصب در معرکه کشته شدند و خود شاه اسماعیل نیز با فداکاری چند قزلباش جان سالم از معرکه به در برد.
در مآخذ غربی از این جنگ به عنوان جنگ پارتیزانی ایرانیان نام برده شده است و متاسفانه طی آن شمال باختر ایران شامل غرب کردستان و دیار بکر از مام میهن جدا شد.
غارت غنائم بی نظیر چالدران
پس از آن که میدان چالدران از سپاه قزلباش خالی شد، چنان که پیش از این اشاره کردیم، سربازان ترک اردوی ایران را غارت کردند و غنایم و اموال و زر و سیم فراوان به چنگ آوردند. سربازان عثمانی تا صبح مشغول غارت بودند «چادرهای مزین به طلاو نقره و پر از کیسه های جواهر بود و نیز جام ها و قدح ها و شمشیرهای مرصع و کمربندی طلاو نقره، تاج ها و لباس ها و کمربندهای زنانه از طلاو زین های یک از یک زیباتر، لباس های ابریشمین، پارچه هایی از انواع و اقسام از اصفهان و کاشان و نیز اسب های عربی و شترها و مانند آن فراوان» از چیزهایی بود که آنان به دست آوردند.
زنان جنگی در نبرد چالدران
به گفته ی مورخان ترک چند تن از زنان ایرانی هم که در لباس سربازی همراه شوهران خود به میدان جنگ آمده بودند به دست سربازان سلطان سلیم افتادند و دو زن از حرم شاه اسماعیل نیز، به نام بهروزه خانم و تاجلی خانم، از آن جمله بودند. گذشته از زنانی که اسیر شدند، جسد بسیاری از زنان نیز در میدان جنگ پیدا شد که به فرمان سلطان سلیم آن ها را با تشریفات مخصوص نظامی به خاک سپردند.
در این باره بخوانید:
شهیدگاه اردبیل آرامگاه زنان و مردان جنگ چالدران
شاه اسماعیل کشته شدگان جنگ را در کنار بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی به خاک سپرد. پس از آن این گورستان با نام شهیدگاه اردبیل شهرت یافت.
بعد از جنگ چالدران
سلطان سلیم در بازگشت از جنگ چالدران با وجود این که مردم سنی مذهب تبریز شادمانه از او استقبال کردند دستور غارت و تخریب شهر را داد و همسر شاه اسماعیل را هم که در این شهر ساکن بود به اسارت با خود برد.
گرچه ایرانیان در این جنگ با تلفات سنگین شکست خوردند ولی خوشحالی عثمانی ها از این پیروزی هم دیری نپایید و اندکی پس از غارت اموال مردم پایتخت یعنی تبریز و به اسارت گرفتن شمار زیادی از کارشناسان علوم و فنون مختلف که در پایتخت ساکن بودند، مجبور شدند پس از یک هفته از ترس شورش مردم و آفند دوباره شاه اسماعیل، به استانبول عقب نشینی کنند.
سلطان عثمانی که وسایل به دست آمده از کاخ صفوی را که پیشاپیش فرستاده بود در ۲۳ رجب ۹۲۰ (۱۳ ایلول ۱۵۱۴) از تبریز خارج شد..
تاثیر جنگ چالدران بر شاه اسماعیل
شکست چالدران در اخلاق و رفتار شاه اسماعیل تاثیر فراوان کرد.
شاه بیست و هشت ساله تا آن زمان در هیچ جنگی شکست نخورده بود و خود را شکست ناپذیر می دانست.
شاه اسماعیل در جنگ خونین چالدران از سلطان سلیم پادشاه عثمانی شکست خورد این شکست هر چند بر اسماعیل که تا آن تاریخ ( رجب ۹۲۰ ) همواره در جنگها پیروز بود چندان گران آمد تا پایان عمر لب به خنده نگشود.
خودخواهی و غرورش به نومیدی و ملال مبدل شد پس از آن که از دشت چالدران به تبریز و از آن جا به درجزین رفت، آن شکست را ماتم گرفت.
لباس سیاه پوشیده و عمامه ی سیاه بر سر نهاد و دستور داد که عموم سادات نیز سیاه پوشیدند و مانند وی دستار سیاه به سر بستند. پرچم ها به رنگ سیاه درآمدند و روی آنها کلمه القصاص نوشته می شد. حتی نام یکی از پسران خود را القاص نهاد.
تاثیر شکست صفویه در چالدران جدا از دست رفتن ناحیه بکر و از بین رفتن اعتقاد قزلباش به رهبرشان به عنوان موجودی الهی یا نیمه الهی که شکست ناپذیر است.
طی ۱۰سال باقی مانده از سلطنتش، او دیگر هرگز شخصا فرماندهی سپاهیانش در جنگ را برعهده نگرفت و به حفظ دستاوردهای پانزده ساله آغاز شاهی خود بسنده کرد.
مرگ شاه اسماعیل
بعد از جنگ چالدران بود که شاه اسماعیل تحرک سیاسی و نظامی خود را از دست داد و میرزا شاه حسین اصفهانی را با اختیارات فراوان با عنوان وزیر منصوب کرد.
ماندگار شدن شاه برای زمان طولانی در اصفهان و پرداختن به شکار و عیش و نوش سبب شد تا شاه تحرک لازم برای جنگ و اداره امور کشور را از دست بدهد و سرانجام در ۱۹ رجب ۹۳۰/ ۲۳مه ۱۵۲۴ در بازگشت از شکار در سراب در سن ۳۸ سالگی درگذشت.
وی در جوار جد خود یعنی شیخ صفی الدین اردبیلی دفن شده است.
در این باره بیشتر بخوانید:
مقبره شاه اسماعیل صفوی
تهیه و تنظیم : غفار پارسا
سلام و تشکر از سایت خوبتان
توضیحات گیرا و خواندنی بود.