مثل تمامی حوزه ها، حوزه گردشگری هم با مشکلاتی مواجه است ولی مهم آن است موانع رونق این صنعت، شناسایی و تلاش برای رفع آن صورت گیرد.
نویسنده: فاطمه مرادزاده
آموزش یکی از ارکان اساسی توسعه صنعت گردشگری است؛ آموزشی که به گفته کارشناسان این حوزه باید کل خانواده گردشگری از مسئولان در بالاترین ردهها تا مردم عادی و جوامع محلی را شامل شود و متاسفانه جایش در کشور ما و صنعت گردشگری ایران بسیار خالی است. البته مشکل صنعت گردشگری کشور ما فقط آموزش نیست، بلکه این بیمار دردهای بسیاری دارد که تنش را روز به روز رنجورتر کرده و جانش را بیرمقتر و طبیبی حاذق نیاز است تا ابتدا این دردها را شناسایی و سپس درمان کند.
ایران ما یکی از بهترین کشورهای دنیا و بهویژه آسیا برای توسعه صنعت گردشگری است؛ چراکه به لحاظ تنوع و تعدد جاذبههای طبیعی، تاریخی، فرهنگی و مذهبی، نامش در میان ۱۰کشور بالای فهرست کشورهای نمونه گردشگری نشسته و اقلیمی چهارفصل و آب و هوایی مطلوب دارد.
از این ظرفیت عظیم که میتواند به تنهایی چرخهای اقتصادی کشور را به حرکت دربیاورد و ما را از اقتصاد تک محصولی و وابستگی به نفت نجات دهد، تاکنون استفاده بهینهای نشده که شاید دلیلش ناآگاهی از چالشهای این حوزه و موانعی باشد که بدون برطرف کردن آنها، برنامهریزی و اجرای طرحهای رنگارنگ گردشگری، پیامد چندانی نداشتهباشد، کمااینکه تاکنون چنین بودهاست.
شاید مهمترین دلیلش این باشد که این صنعت در کشورمان هنوز تکلیف خود را با بخش دولتی و خصوصی تعیین نکرده، طوری که نه در بخش دولتی و حکومتی با نگاه جدی و زیربنایی برای آن برنامهریزی میشود و نه بخش خصوصی و مردمی میتوانند با شرایط حاکم به آن متعهدانه ورود کنند.
دخالت بیش از اندازه دولت
مدیر موسسه فرهنگی آموزشی مهارتهای گردشگری معتقد است، اگر در کشور ما به همان اندازه که به جهادسازندگی بها داده شد، به صنعت گردشگری هم بها داده میشد، این صنعت هم رشد میکرد و اکنون شرایط دیگری داشت؛ درحالی که متاسفانه به عنوان یک صنعت لوکس به گردشگری نگریسته و تصور شد که کار اصولی فقط رفتن به روستاها و حفر چاه و توسعه بیرویه کشاورزی است. حال آنکه امروز بیشتر روستاهای ما با مشکل بیآبی و خشکی چاهها و مزارع و باغات مواجهاند و بسیاری از آنها خالی از سکنه شدهاند اما با وجود صنعت گردشگری، همه آنها میتوانستند مشاغل جدید و درآمدهای خوبی دریافت کرده و روستا و موطن خود را ترک نکنند.
محسن اسلامی قرائتی ریشه همه مشکلات گردشگری داخلی ما را در دولتی بودن این صنعت میداند که به رکن اصلی گردشگری یعنی آموزش، وقعی ننهاده و نمینهد.
او دخالت بیش از اندازه دولت، تغییر مداوم قوانین و مسئولان مرتبط، وجود مسئولان و کارشناسان غیرمتخصص و زیرساختهای نامناسب در حوزه حمل و نقل و اقامتگاه و… را از موانع دیگر رشد گردشگری ( داخلی و خارجی) عنوان کرده و میگوید: یکی از انگیزههای توسعه گردشگری داخلی توزیع ثروت و توسعه اقتصاد محلی است که با آموزش سفر گروهی درست و فرهنگسازی امکانپذیر میشود؛ به عبارتی وقتی شما یک اتوبوس مسافر به منطقه گردشگری میبرید، آمادهسازی خورد و خوراک این گروه، محل اقامت، هزینه حمل و نقل و سوغاتی که خریداری میشود، همه و همه با صرف هزینههایی از سوی مسافران همراه است که نفعش به جامعه محلی و روستاها میرسد. اما همین مسافران باید درعین صرف هزینه، مراعات فرهنگ جامعه محلی را هم بکنند تا با غضب آنها و تابلو «ورود گردشگر ممنوع» مواجه نشوند. خب همه اینها آموزش میخواهد که کار بخش دولتی است. به همین دلیل میگوییم مشکل اصلی ما خود بخش دولتی است؛ زیرا آنجا که باید دخالت اصولی و اساسی داشتهباشد، جایش خالی است، در جایی که باید بستر و زیرساختهای حمل و نقل و …را فراهم کند، جایش خالی است اما جایی که باید عقب کشیده و صحنه را به بخش خصوصی واگذار کند، با قوانین دست و پاگیر و دخالتهای بیمورد، چوب لای چرخ این صنعت میگذارد.
این فعال حوزه کارشناسی ادامه میدهد که سالها کار در این حوزه و پستهای مدیریتی در بخشهای مختلف او و دیگر کارشناسان را به این علم رسانده که گردشگری ما به دلیل وجود جامعه سنتی و مذهبی نمیتواند مانند گردشگری آزاد در سایر نقاط دنیا باشد اما میتواند پذیرای بخش زیادی از علاقهمندان به فرهنگ و تاریخ باشد که عمدتا میانسال هم هستند و برای حضور در ایران به شرایط راحت اقامت و تردد و هزینههای معمول نیاز دارند. یا گردشگرانی که برای بخش درمان و سلامت وارد ایران میشوند و شمارشان هم کم نیست یا گردشگرانی که علاقهمند استفاده از جاذبههای درمانی مثل هزاران چشمه آبمعدنی در ایران هستند و میتوان با آمادهسازی زیرساختها نه تنها این بخش بزرگ از گردشگران خارجی را جذب کرد، بلکه مردم خودمان را هم به استفاده از این جاذبهها و سرمایهگذاری در آنها ترغیب کرد.