https://didshahr.ir/21752

افسانه های چینی درباره تاریخ کشف چای می‌گویند که بعدها در بسیاری از فرهنگ‌ها این نوشیدنی چیزی در حکم یک آیین فردی و اجتماعی تبدیل شده است.

داستان کشف چای و افسانه هایش

مروری بر تاریخچه چای

در 2727 قبل از میلاد، روزی امپراتور «شن نونگ» در پناه درخت چای درحال جوشاندن آب برای نوشیدن روزانه‌اش بود که باد چند برگ چای را توی فنجان او می‌اندازد.

طعم، عطر و رنگ این نوشیدنی تصادفی آن‌قدر به مذاق امپراتور خوش می‌آید که آن را به مردم می‌شناساند و از آن به‌بعد پای ثابت آشپزخانه‌ها می‌شود.

هندی‌ها هم افسانه خودشان را درباره پیدایش چای دارند. آن‌ها معتقدند شاهزاده «دراما» که اولین مدرسه آیین ذن را در هندوستان تأسیس کرد، وقتی از سفر تبلیغی‌اش به چین برمی‌گشت و مأموریت 9ساله‌ تبلیغ بودیسم برای خودش تعیین کرده‌بود، تصمیم گرفت که در تمام سال‌های مأموریتش نخوابد، اما در سومین سال، خستگی بر او غلبه کرد پس چند برگ چای جوید تا بیدار بماند. برگ‌ها چنان مقاومتی به شاهزاده دادند که توانست شش سال باقی‌مانده را بیدار بماند.

سروکله چای از کجا پیدا شد؟

چینی‌ها نه در افسانه که در واقعیت اولین ملتی بودند که چای نوشیدند البته در ابتدا کاربرد دارویی برای آن متصور بودند ولی بعدتر آن را به‌عنوان نوشیدنی شناختند و شناساندند. چای در چین، هدیه داده می‌شد؛ بخش مهمی از آداب خواستگاری و مراسم عبادت بود و حتی خراج و مالیات امپراتوری محسوب می‌شد.

برگ چای

از قرن نهم فرهنگ چای از چین به ژاپن و خاورمیانه گسترش پیدا کرد. تا قرن‌ها چین، صادرکننده چای به نقاط مختلف جهان بود. چای در ژاپن، ابتدا سر از معابد درآورد و فقط برای راهبان و کشیش‌ها سرو می‌شود. مدت‌ها زمان برد تا پای این نوشیدنی به زندگی مردم عادی باز شود.

چای در هندوستان، بخش مهمی از اقتصاد و فرهنگ به‌شمار می‌رود ولی تا پیش از حضور بریتانیایی‌ها در هند و کشت چای در این کشور، چای جزئی از فرهنگ غذایی هندی‌ها نبود گرچه گیاه چای بومی این منطقه است.

«دارجیلینگ» را که در ارتفاعات هیمالیا در شمال هند می‌روید، مردم این کشور به جهان معرفی کردند. ترکیب چای سیاه با ادویه‌هایی مثل هل، زنجبیل، میخک و دارچین را هم که با اسم «ماسالا» می‌شناسیم، مدیون هندوستان هستیم. چای از مسیر «جاده بزرگ چای» که بخشی از جاده ابریشم بود، به روسیه رسید؛ در سفری سخت و طولانی با حدود 200 تا 300 شتر که بیش از 16ماه طول کشید. روس‌ها اغلب چای سیاه می‌نوشند و آن را با میوه، شکر یا مربا شیرین می‌کنند. چای در روسیه، بدون سماور قابل تصور نیست. تابستان‌ها سماور در باغ علم می‌شد و زمستان‌ها توی اتاق جاخوش می‌کرد، البته یک لوله بلند هم به آن اضافه می‌شد تا دود را مستقیم به دودکش بفرستد.

جایگاه محبوب‌ترین نوشیدنی چطور به‌دست آمد؟

تا قبل از سال 1900 چای در ایران تولید نمی‌شد. حوالی سال 1895 بود که یک دیپلمات ایرانی به‌نام «کاشف‌السلطنه» تصمیم گرفت که تولید چای را در ایران باب کند. آن زمان انگلیسی‌ها با تسلط بر هند، تولید چای را به‌انحصار خودشان درآورده‌ و قوانین سختگیرانه‌ای برای تجارت در این عرصه، به‌ویژه علیه غیراروپایی‌ها، وضع کرده‌بودند.

کاشف‌السلطنه که در جوانی در پاریس درس خوانده‌ و به زبان فرانسوی مسلط بود، به هند رفت؛ خودش را تاجری فرانسوی معرفی کرد و بعد از آموختن راه‌و رسم تجارت چای، گیاه چای را با خود به ایران آورد. به همین دلیل است که کاشف‌السلطنه را «پدر چای ایران» می‌نامند و آرامگاه او در لاهیجان، به موزه چای تبدیل شده‌است.

چای، بیش از یک نوشیدنی است

ورود چای به انگلستان هم قصه جالبی دارد. حدود سال 1600میلادی، ملوان‌ها و تاجران گیاه چای را به‌عنوان سوغات از آسیا به انگلستان می‌بردند اما تا مدت‌ها یک نوشیدنی لوکس مخصوص اشراف‌زادگان و قضات بلندمرتبه بود. علاقه زیاد یکی از این اشراف‌زادگان به چای در شناساندن آن به مردم عادی نقش زیادی داشت. ماجرا به ازدواج «چارلز دوم» با یک پرنسس پرتغالی به‌نام «براگانزا» برمی‌گردد.

پرنسس براگانزا معتاد به چای بود و تماشای عادت او، رفته‌رفته چای را بین مردم انگلستان معروف و محبوب کرد. تاریخ کشف چای را از هرجای جهان که حساب کنیم -چه به ریشه‌اش در خاورمیانه برگردیم، چه در اروپا پی‌اش را بگیریم و چه در کشور خودمان به کاشف‌السلطنه درود بفرستیم- قرن‌ها از اولین چای نوشیدن انسان می‌گذرد و حالا بعد از آّب، دومین نوشیدنی محبوب جهان به‌شمار می‌رود اما چرا؟ خب می‌دانیم که چای بر سوخت‌وساز بدن، حافظه، کلیه، اعصاب و دیگر اندام‌ها و کارکردهای فیزیکی و روانی، تأثیر مثبت می‌گذارد و علم هم خواص دارویی آن را تأیید کرده‌است اما این همه ماجرا نیست.

نوشیدن چای

چای، بیش از یک نوشیدنی است؛ چیزی درحکم یک آیین فردی و اجتماعی که بلد است وقت سنگینی و سکوت، سر حرف را باز کند: «چاییت سرد شد، عوضش کنم؟»؛ وقت بی‌حوصلگی و غصه، راه به درددل بدهد: «پاشو بیا پیش من، یه چای با هم بخوریم. حالت عوض می‌شه» و موقع خستگی و کرختی به داد آدم برسد. چای به ما اجازه می‌دهد با اضافه کردن چند دانه هل یا یک چوب دارچین به آن، به مهمان عزیز کرده‌مان بگوییم حواس‌مان هست که چه چیزی به ذائقه‌اش خوش می‌آید. به ما فرصت می‌دهد با گذاشتن یک مشت توت‌خشک و چند دانه خرما توی نعلبکی، تلخی را با شیرینی آشتی بدهیم.

پانزدهم دسامبر، روز رسمی این نوشیدنی محبوب که در تقویم جهانی ثبت شده است.

منابع: cultureready.org، چای‌مارکت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

انتشار مجدد مطالب تنها با ذکر نام منبع "دید شهر" مجاز میباشد.