آشنایی با دهستان «هَرابَرجان» که از زمان اولین تقسیمات کشوری در دوره قاجار، بافت و زندگی مردمش بدون تغییر باقی مانده و آداب و رسوم و بافت تاریخی شگفت انگیزی دارد.
نویسنده: مجید حسین زاده
اسم بسیاری از روستاهای کشور و تقسیمبندی آنها بر اساس شهر، روستا، بخش و … از سال ۱۲۸۵ که اولین تقسیمات کشوری (قانون تشکیل ایالات و ولایات) به صورت رسمی انجام شده، تغییر کرده است. علاوه بر آن، بافت روستاها، معماری خانههایشان و … هم دستخوش تغییرات زیادی شده و به اصطلاح، امروزی و مدرن شده است، اما ماجرای روستای «هَرابَرجان»، کاملا متفاوت است. از آن زمان یعنی سال ۱۲۸۵ تاکنون، «هرابرجان» دهستان مانده است و این روستا بر اساس آخرین تقسیمات کشوری در سال ۱۴۰۰ همچنان مرکز این دهستان در تقسیمات کشوری تعریف شده است.
اهالی بومی این منطقه برای بافت محل زندگیشان هم، تلاش کردهاند تا بدون تغییر از زمان اولین تقسیمات کشوری در دوره قاجار، باقی بماند. به همین بهانه و در پرونده امروز زندگی سلام، به سراغ یکی از اهالی آن که هم پژوهشگر و هم مسئول پایگاه خبری دهستان هرابرجان است، رفتیم تا اطلاعات بیشتری درباره این روستا، تاریخچهاش، ماجرای تغییر نکردنش از دوره قاجار و … کسب کنیم.
نگذاریم میراث های این روستا نابود شود
«این روستا خیلی مظلوم واقع شده است و از رسانه شما ممنونم که تصمیم گرفتید تا درباره «هرابرجان» و میراثهای فرهنگی و تاریخیاش بنویسید»؛ اینها را «امیرحسین عسکری»، ۳۹ ساله، دارای مدرک دکترای علومسیاسی و روابط بینالملل، مدرس دانشگاه و پژوهشگر در ابتدای صحبتهایش میگوید. او ادامه میدهد: «پدر و مادرم متولد هرابرجان هستند؛ اقوام بنده هم در این روستا زندگی میکنند و ما در هرابرجان خانه داریم و زمان زیادی از سال را در این جا هستم. من از چند سال پیش، ذهنم درگیر بود که این منطقه دارد ویران میشود و با این سابقه فرهنگی و تمدنی، میراث آن در حال نابودی است. بنابراین تصمیم گرفتیم با کمک اهالی یک پایگاه خبری مردم نهاد بزنیم تا از این طریق، صدایمان را به مسئولان برسانیم و مردم کشور را با آدابورسوم خودمان آشنا کنیم. بنابراین سایت روستا را که از چند سال پیش راه افتاده بود، سال ۱۴۰۰ ثبت رسمی کردیم تا فعالیتمان قانونی شود. تلاشمان هم این است که روستا را از آن حالت فراموششدگی بیرون بیاوریم و مانع نابودی میراثهای تاریخی و ارزشمند آن شویم».
از «مرجان شهر» افسانه ای تا «هرابرزایتی» و «هَرابَرجان»
از این پژوهشگر درباره تلفظ دقیق اسم این روستا و معنی این نام میپرسم که میگوید: «به زبانانگلیسی میشود هَرابَرجان، در زبان روسی به آن میگویند هَرابَریان یا هَرابَردجان و هرابردژان. اهالی روستا هم به همین اسم هَرابَرجان صدا میزنند. در فارسنامه ناصری صفحه ۱۲۶۷ نوشته هراورجان یعنی به جای «ب»، نوشته «و» اما در پاورقی هم نوشته که هرابرجان هم به آن گفته میشود. این اسم در کشور ما و حتی جهان، فقط یک مورد بیشتر نیست و مثل بعضی از اسمهای روستاهای دیگر نیست که در نقاط دیگر هم یافت شود. درباره معنای هرابرجان بسیاری از مردم محلی میگویند که قدیمها شهری بوده به اسم شهر مرجان، بسیار بزرگ و با جمعیتی عظیم که منطقه جغرافیایی بزرگی را در بر میگرفته است و اسم مرجان شهر به مرور زمان تغییر کرده و «هَرابَرجان» شده است اما هیچ سندی برای آن نیست، معلوم نیست در دوره کدام پادشاهی بوده و فقط یک ادعای شفاهی است. اما آن چیزی که در کتاب «سیر تحول اندیشه سیاسی در ایران باستان» نوشته «مسلم عباسی»، استاد دانشگاه تربیت مدرس در صفحات ۴۲ و ۴۳ نوشته شده، اینطور توضیح میدهد: «درباره اسم هرابرزایتی، میگویند «هرا» در مفهوم آریایی اولیه، بلندترین نقطه معنوی کیهان است. «برز» یا «برزایتی» به معنای منطقه رفیع است یعنی جایی که بلند است. الان در بین اهالی «هرابرجان» به زمینی که از جاهای دیگر بلندتر است، میگویند «برز». بنابراین «هرابرزایتی» میشود یک بلندی روی بلندی دیگر. البته این بلندی در باور، اعتقاد، سنت و اندیشه آریاییهای نخستین یک بلندی معنوی محسوب میشود و نه جغرافیایی و در چنین محلی است که انسان زمینی با عالم خدایان ارتباط برقرار میکرده است. بعدها به مرور زمان، تلفظ آن شده هرابرزان، هرابرگان یا هرابرژان و حالا هم که به آن هرابرجان گفته میشود».
تمدن این روستا را 5 هزار سال تخمین می زنند
هرابرجان از زمان اولین تقسیمات کشوری ایران در دوره قاجار بدون تغییر باقی مانده است. این پژوهشگر میگوید: «در اولین تقسیمات کشوری که در سال ۱۲۸۵ به صورت رسمی در کشور اتفاق افتاد، قانون تشکیل ایالات و ولایات، قریه هرابرجان در آن جا جزو ولایت آباده از ایالت فارس قرار گرفت. منتها قبل از آن و در زمان ناصرالدین شاه، کتابی هست به نام فارسنامه ناصری، این را آقای مرحوم «حسن حسینیفسایی» در بین سالهای ۱۲۶۱ تا ۱۲۷۱ شمسی به دستور ناصرالدین شاه نوشته است، در آنجا هم اسم هرابرجان هست. از آنجا به قبل، سندی وجود ندارد که اسم روستا در آن نوشته شده باشد، اما از شواهدی که در منطقه است مانند مراسم سنتی و … باستانشناسان سابقه تمدن این جا را تا ۵ هزار سال قبل هم تخمین زدند. گروه های سنگی ۵ هزارساله از این موارد است. در دومین تقسیمات کشوری در سال ۱۳۱۶ که شامل همین تقسیمات فعلی میشود یعنی استان، شهرستان و … این جا در زمره استان فارس، شهرستان آباده، بخش بوانات، دهستان هرابرجان با مرکزیت روستای هرابرجان است. چون خود دهستان هرابرجان چندین تابعه دارد مانند ترکان، رحمت آباد و … از آن زمان تاکنون، دهستان هرابرجان در تقسیمات سیاسی و کشوری همانطور مانده و از آن مهمتر، بافت تاریخی و معماریاش که از دوره قاجار دست نخورده است».
فرش 120 ساله و برجی بهجامانده از زندیه
«عسکری» درباره آثار تاریخی این روستا هم میگوید: «مثلا یک زیلو هست در مسجد جامع هرابرجان، بر اساس تاریخی که روی فرش تاریخ آن به قمری نوشته شده ۱۳۲۴ و با معادلسازی تقویمی قدمت آن 120 سال میشود. خود مسجد جامع هرابرجان نیز یک بنای ثبت شده از دوره قاجار است که با همان اسکلت و ترکیب اولیه باقی مانده. قلعه در حال ویرانی حسینآباد هم از دیگر بناهای هرابرجان است. یک برج هم داریم به اسم برج اداره، قدمت آن هم براساس اطلاعاتی که میراث فرهنگی تخمین زده، به اواخر دوره زندیه برمیگردد یعنی قبل از پادشاهی قاجار هم این برج وجود داشته است. البته این برج متاسفانه در آستانه تخریب است و به رغم پیگیریها و خبررسانیهای متعدد اقدامی برای حفاظت از این بنای ثبت شده ملی انجام نشده است. شکافهایی که در این برج افتاده است، بسیار خطرناک است مثلا چون برج در مسیر به سمت صحرا و باغهای مردم است، ممکن است روی مردم بریزد و جانشان را به خطر بیندازد. از طرف دیگر، اگر این برج فرو بریزد، هویت روستای هرابرجان از بین میرود. بسیاری از بناهای تاریخی این روستا با این قدمت در این سالها تخریب شده است و این برج، از معدود بازماندههایی است که اگر تخریب بشود، از بناهای تاریخی این روستا دیگر چیزی باقی نخواهد ماند».
بافت این روستا از دوره قاجار دست نخورده است
«یک قلعه در این روستا وجود داشته که امروز حسینیه در آن جا بنا شده است و میگویند به زمان ایلخانان برمیگردد. از این قلعه به سمت پایین، بافت قدیمی روستاست که از دوره قاجار دست نخورده است». عسکری با این مقدمه درباره وضعیت فعلی این بافت قدیمی در روستا میگوید: «۲ اتفاق در سالهای اخیر درباره این بافت سنتی افتاده است. یکی این که در ۴۰ یا ۵۰ سال اخیر، بسیاری از مردم هرابرجان برای زندگی به سمت شیراز یا یزد رفتند. مثلا در شیراز در بولوار جمهوری شیراز، منطقهای وجود دارد به اسم باباکوهی که معروف است به منطقه هرابرجانیهای شیراز. در باباکوهی همه با هم آشنا و فامیل هستند و خیلی کم پیدا میشود که غیر هرابرجانی در آن جا ساکن باشد. الغرض خیلی از مردم روستا به شهرها رفتند و نسل بعدی هم یعنی بچههایشان با این روستای باقدمت و دیدنی، ارتباط نگرفتند. اتفاق بعدی، بارانهای ۱۰ یا ۱۵ سال اخیر است. تا قبل از آن، بافت قدیمی روستا خیلی سالمتر بود اما متاسفانه چند لوله آب در خانههایی که یا صاحبخانه در آن نبود یا فوت کرده بود بعد از این بارانهای شدید ترکید و تا چند ماه، کسی از آن اطلاعی نداشت تا این که بخشهایی از خانهها ریخت و اهالی بعدش متوجه شدند. به همین دلیل، بخشی از بافت تاریخی تخریب شد و نیازمند رسیدگی فوری است».
جمعیت هرابرجان سیال است
از مسئول پایگاه خبری دهستان هرابرجان درباره جمعیت و شغل اهالی این روستا میپرسم که میگوید: «ببینید، جمعیت این جا سیال است. بسیاری از افراد این جا هستند که هم شیراز ساکن هستند و هم مثلا آخر هفته به اینجا میآیند. جمعیت ما بر اساس آخرین سرشماری که انجام شده، ۱۲۵۰ نفر بود اما بسیاری از آنها میروند و میآیند. مثلا فردی ۵ روز هفته، یزد است و پنجشنبه و جمعه به اینجا میآید، یا شیراز است و ۳ ماه تابستان را به هرابرجان میآید ولی تقریبا بهطور میانگین، جمعیت این جا ۱۲۵۰ نفر است. شغل بیشتر افرادی که در هرابرجان هستند، دامداری و کشاورزی است. منتها خیلی از مردم هرابرجان هم هستند که شغلشان در شهر است. مثلا عصرها به هرابرجان میآیند که در خانه شان استراحت کنند و بعضی از این افراد با وجود این که به سمتهای بلند پایه دولتی رسیدند و در شهرهای دیگری ساکن هستند، همچنان خودشان را هرابرجانی میدانند و در مواقعی از سال به خانه پدری میآیند و میمانند».
خلق و خوی هرابرجانی اصیل است
«مردم اینجا یک ویژگی مهمی که از گذشته داشتند و هنوز هم به آن پایبند هستند، این است که ظاهر و باطنشان یکی است. مثلا شاید فردی از اهالی این روستا از دیگری ناراحت شود اما ظاهر و باطنش همین است و قرار نیست که برود و پشت سر طرف، چیزی بگوید. علاوه بر این، مردم هرابرجان در مهربانی، صداقت و صمیمیت اصیل روستایی شهره هستند». دکتر «عسکری» ادامه میدهد: «مردم شریف هرابرجان یک خلق و خوی ساده و اصیل دارند که واقعا زندگی در آن را دلچسبتر میکند. اگر فرد غریبی به این جا بیاید، اهتمام زیادی دارند که شرایط را طوری برای او فراهم کنند که به سختی نیفتد. خیلی هم سادهزیست هستند. پوشش مردم این روستا هم ۲ نوع است. یک پوشش که برای رفتوآمد در شهر و مراسم رسمی است با لباسهای امروزی و دیگری برای مراسم سنتی، دید و بازدیدهای خانوادگی با پوششی شبیه به پوشش عشایر بختیاری است».
هرابرجان، روستای نمونه کتاب خوانی کشور است
روستای هرابرجان هم به عنوان یکی از روستاهای نمونه کتاب خوانی در بین یازده روستای نمونه کشور قرار گرفته است. این پژوهشگر در این باره میگوید: «بهطور کلی فعالیت فرهنگی در این روستا از قدیم مورد توجه اهالی بوده است. حتی دو شهید از شهدای عزیز این روستا هم فرهنگی بودهاند؛ حاج محمود و حاج مصیب یزدانی که اتفاقا هر دو شهید هم برادر بودهاند. به همین دلیل در وصف روستا عبارت کهن دیار کتاب و قلم را استفاده کردهاند. اگرچه روستای هرابرجان از امکانات مخابرات و اینترنت برخوردار است اما در این روستا زندگی مردم در تلفنهمراه و فضایمجازی خلاصه نشده و کتاب جایگاه ویژهای دارد. در سال ۹۵ یا ۹۶ و همچنین در سال ۱۴۰۰ بر حسب سرانه مطالعه و میزان به امانت گرفتن کتاب از کتابخانه هرابرجان بر اساس شاخصهایی که وجود دارد، یکی از روستاهای برتر در حوزه کتاب خوانی شدیم. مسئول این کتابخانه، سرکار خانم پورمحمدی هم ۲ یا ۳ بار به عنوان کتابدار نمونه کشوری معرفی و تقدیر شد».
مقاله استاد دانشگاه آکسفورد درباره یک رسم هرابرجانی ها
این پژوهشگر درباره آدابورسوم مردم در این روستا هم میگوید: «مردم در این روستا به فرهنگهای قدیم خودشان پایبند هستند و درگیر زندگیهای شهری نشدند. مثلا ما در اینجا یک مراسم سنتی داریم به اسم «گُم تَلا» در هفتم فروردین که در بسیاری از سایتها و خبرگزاریها به اسم «گنبد طلا» نوشتند که اشتباه است. درباره نام گم تلا هم نظریات زیادی وجود دارد. مثلا برخی میگویند یک گنبد طلا این جا بوده و مفقود شده اما سندی برای آن وجود ندارد و مشخص نیست این گنبد در حوالی چه سالها یا چه دورهای وجود داشته و در چه دورهای گنبدی به این بزرگی مفقود شده و چرا اکنون اثری از باقی ماندههای آن نیست، اما از نظر لغتشناسی میتوان احتمالاتی را در این باره مطرح کرد. مثلا واژه گُم در زبان پارسی باستان به معنای رفیع و بلند است و تَل هم به تپههای خاکی گفته میشود. با این ترکیب میتوان گفت که گُم تَلا به معنای تپههای بلند است که محل برگزاری مراسم گُم تَلا نیز از حیث ویژگیهای جغرافیایی با آن مطابقت دارد. هر سال، صبح هفتم فروردین، مردم این روستا در هرجایی که باشند، حتی اگر در خارج از کشور زندگی کنند، همه تلاششان را میکنند تا به روستا بیایند. در این روز، غذاهای گیاهی پخته میشود، سازهای محلی نواخته میشود، تخممرغ بازی دارند و … یک مراسم صبح است، یک مراسم هم عصر دارند. درباره طبخ آشهای گیاهی، اهالی اجاقهایی را می آورند که نسل اندر نسل به آنها رسیده و قدمتش را هم نمیدانند. در غروب ۶ فروردین، مردم اجاقهای خود را به سنت کهن و به ارث مانده از نیاکان خود تعمیر و آن را برای بامداد هفتم فروردین آماده میکنند و صبح زود پیش از طلوع خورشید آتشهای خود را زیر آن روشن میکنند. این جشنواره محلی تا ظهر هفتم فروردین است و بعد مردم میروند برای استراحت. در عصر همان روز هم سنتی دارند که فقط در هند در محلی به همین نام گم تلا و منطقهای از بدخشان تاجیکستان، نمونهاش را داریم. یک اتاقک هست که مردم در عصر ، در آن آتش روشن میکنند و به آن پوزه میگویند. در آخر بینیهایشان را با دودههای حاصل از سوختن پوزهها سیاه میکنند که این کار نشان دهنده آن است که هم در این مراسم شرکت کردهاند و هم به بینیهای سیاه شده یکدیگر میخندند که بسیار جو شادی را ایجاد میکند. البته قبل از مراسم پوزه، اهالی روستا به قسمت پایینتر این منطقه جایی که در لفظ به آن «لاقلقلو» گفته میشود، میروند و از بالای تپههای گلی تا قسمتهای پایین یکدیگر را هل میدهند و سر میخورند. زیبایی این مراسم به این است که مردم با لباسهای نو روی خاک سر میخورند و این نشاندهنده فروتنی انسان است که خاک را باور دارد و به خود غره نمیشود و ثابت میکنند که زیاد درگیر زرقوبرق دنیا نشدهاند. کتابی هست که یکی از استادان دانشگاه آکسفورد به اسم آقای نیولی نوشته است. در آن کتاب گفته شده که آریاییهای اولیه تقریبا بین روزهای اول بهار تا نیمه ماه اول، مراسمی داشتند برای پخت و پز غذاهای گیاهی. در این مراسم با پختن غذاهای گیاهی، آرزوی فصل پربارش و باروری داشتند. از نظر تقویمی، آن زمانی که آقای نیولی میگوید، میتواند همزمان با همین مراسم باشد چون بین اول بهار تا نیمه ماه اول قرار دارد. این مراسم قدیمی، همچنان هرسال، پرشور برگزار میشود».