https://didshahr.ir/26430

ترنابازی یک سرگرمی جذاب در قهوه خانه‌ها بود که در پایان یک پیام اخلاقی را برای مخاطب داشت.

نویسنده: سروش جنابی

به گزارش دیدشهر؛ در روزگاری که خبری از مطالعات عمیق روان شناسی و رشد قارچ گونه ابزار ارتباط جمعی نبود، ترنابازی با نیت گره گشایی از کار خلق خدا و به‌عنوان یک سرگرمی جذاب در قهوه خانه‌ها متولد شد؛ نمایشی که در پایان یک پیام اخلاقی را برای مخاطب داشت و باعث حل بسیاری از مشکلات می‌شد. زنگ مرشد، شـروع کار بود.

کلیک کنید:

چاپ آگهی مفقودی در تهران

مرشد گاهی در نقش گرداننده یا کارگزار با همان سلام و احوالپرسی معمول با مردم حاضر در اجرای نمایش سـر صحبت را باز می‌کرد و به همین سادگی مردم وارد صحنه نمایش می‌شدند.

سرگرمی با چاشنی خبررسانی

به‌گفته اردشیر صالح‌پور، ترنابازی یکی از قدیمی‌ترین آیین‌های نمایشی مردم به‌ویژه تهرانی‌هاست که هر شب این مراسم در اکثر قهوه‌خانه اجرا می‌شد. این استاد و پژوهشگر نمایش‌های آیینی، به روزگاری که هنوز تهران به‌ اندازه امروز عریض‌ و طویل نشده بود و تعداد محله‌های پایتخت کمتر از انگشتان کف دست بود، بازمی‌گردد و از قهوه‌خانه «باغچه‌علی‌جان»، «حسن ناروند» در میدان شاه، «شاغلام» در بازار امین‌السلطان و «رمضون‌یخی» در دروازه غار یادمی‌کند که پاتوق ترنابازان بوده است.

شیوه بازی ترنابازان

داریوش شهبازی در مورد اجرای بازی ترنابازان می‌گوید: «بازیکنان حلقه وار در قهوه‌خانه می‌نشینند، چنان‌ که فضایی در میان آنها باز باشد. ریش سفیدان، بزرگان و سادات در صدر جایگاه بازی می‌نشینند. کارپرداز بازی، یعنی قاپ و ترناگردان و تاوان‌گیر، با طلب صلوات از حاضران، قاپ را به یکی از پیشکسوتان یا ریش‌سفیدان یا سادات حاضر در میان جمع می‌دهد تا بیندازد. پس از او دیگران یکی پس از دیگری قاپ می‌اندازند. قاپ هر کس با نقش شاه بنشیند، شاه بازی می‌شود و فرمان یا حکم بازی با اوست. پس از گزینش شاه، هرکس قاپش وزیر بنشیند، منصب وزارت را برعهده می‌گیرد.

اگر در نخستین دور قاپ انداختن، قاپ چند تن شاه یا وزیر بنشیند، منصب پادشاهی را به بزرگ‌ترین و محترم‌ترین بازیکنی که قاپش شاه نشسته، یا به کسی که اولاد پیغمبر و سید است می‌سپارند. شاه برگزیده یکی را از میان بازیکنانی که قاپش وزیر نشسته، به وزیری انتخاب می‌کند. پس از آن، کسی که قاپش دزد بنشیند، وزیر او را به شاه معرفی و پس از بیان مطالبی نمادین درباره نوع دزدی او، حکم مجازات او را از شاه می‌خواهد.»

غزل‌خوانی و مرثیه‌خوانی

علی بلوک باشی، در کتاب «قهوه خانه و قهوه خانه نشینی» با تشریح بازی ترنا می‌نویسد:«در قهوه خانه‌ها معمولا نقال، داستان‌های شاهنامه را می‌گفت و آن‌زمان به‌دلیل نبود وسایل تفریحی، شنیدن اشعار حماسی، سرگرمی مردم محسوب می‌شد. اما گاهی پیش می‌آمد جوانانی که اهل ذوق بودند غزل‌خوانی کرده یا معرکه‌می‌گرفتند. در ‌ماه رمضان پس از نماز در قهوه‌خانه‌هایی که پاتوق پهلوانان، ورزشکاران و زورخانه‌کاران متدین و خوشنام بود، بزرگان و ریش‌سفیدان محله‌ها نیز شرکت می‌کردند، بازی ترنا فضایی روحانی و معنوی پدید می‌آورد و بازی حالتی عارفانه می‌یافت. در این مجامع، بازی غالباً با فرستادن صلوات و غزل‌خوانی و مرثیه‌خوانی و پخش شیرینی و چای همراه بود. اگر در این جمع بازیکنان اطلاع می‌یافتند که کسی از طریق پهلوانی و مردانگی و لوطی‌گری خارج شده و احیاناً خطایی در محله کرده‌ است، خطای او از چشم بزرگان مجلس پوشیده نمی‌ماند و اگر قاپش دزد می‌نشست، شاه دستور به تنبیه و شلاق‌زدنش می‌داد.»

میدان داری در گود

جنبه معنوی‌ ترنابازی بیشتر از جنبه بازی و سرگرمی اش بود و رسمی بود که تا همین چندوقت پیش در تهران رواج داشت.

سیدابوالفضل کاظمی از اهالی محله مولوی می‌گوید: «بنده حدود ۵۰سال شاهد ترنابازی در تهران بوده‌ام که اغلب در قهوه‌خانه‌های شلوغ آن موقع همانند؛ خرابات احمد مورچه، قهوه‌خانه شعبون‌خان و… برگزار می‌شد. در این بازی یک نفر کارگزار است و از هر محله چند نفر آدم موجه می‌آمدند. هرگروه هم یک بزرگ‌تر داشت، یک نفر پول خرج‌کن و یک نفر هم غزل‌خوان داشت که نوبتی وارد گود می‌شدند. در شروع بازی به یک پیشکسوت «پیش» می‌دادند یعنی بیا و میدان داری کن. بعد قاب می‌انداختند، اگر شاه می‌آمد آنکه شاه آورده بود می‌شد میدان‌دار و همه به یاد شاه کربلا صلوات می‌فرستادند. بعد شاه، یک وزیر انتخاب می‌کرد و وزیر جولان می‌داد و با شالی که به آن ترنا می‌گفتند به دستور شاه با آن می‌زد. جنبه آموزشی این بازی داستان‌های سازنده از مثنوی یا شاهنامه، یا تاریخ انبیا و اهل‌بیت(ع) بود که با صلوات مکرر همراه می‌شد.»

ترنابازی با صله‌رحم

در پایان هر نوبت، ادامه بازی به گروه دیگری از محله دیگر واگذار می‌شد و قبل از آن یک نفر از آن گروه غزلی ازبر می‌خواند. کاظمی با اشاره به اینکه آن ایام غزل‌خوان‌های مشهوری بودند که در این محافل حضور می‌یافتند و یکی از جاذبه‌های اینگونه مجالس بودند، ادامه می‌دهد: «دست‌آخر آنانی که وسعی داشتند مبلغی را به دخل قهوه‌چی می‌ریختند تا او هم از این محفل بهره‌ای ببرد و چیزی نصیبش شود. همچنین گاهی برای ایتام و فقرا و بیوه زنان نیز مبالغی جمع‌آوری می‌شد.»

ترنابازی موجب صله‌رحم و دید و بازدید هم بود، چون از محلات مختلف در این شب‌ها دور هم جمع و از حال و روز یکدیگر باخبر می‌شدند. ترنابازی که تا چندی پیش در ایران رواج عمومی داشت، در فرهنگ و ادبیات فارسی به بازی «میر و وزیر» و «شاه و وزیر» هم شهرت دارد. ترنا به لنگ یا کرباس به‌هم‌ پیچیده و تاب ‌داده‌ شده‌ای گفته می‌شد که با آن یکدیگر را می‌زدند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

انتشار مجدد مطالب تنها با ذکر نام منبع "دید شهر" مجاز میباشد.