پل ورسک یک جاذبه گردشگری منحصر بهفرد ایران به شمار میآید اما در کنار همین پل کلیسایی وجود دارد که به کوچکترین کلیسای جهان شهرت یافته است.
دیدن پل ورسک از دور هم حس لذتی خاص دارد اما راهی گردشگری هم در دره زیر پل هست که نخستین بارمان بود میدیدیم؛ مسیری پرپیچ و خم و سربالا که آبراهی کوچک از میان آن میگذرد. در طول مسیر خانوادهها سفره و بساطشان را پهن کرده و از خنکی و زیبایی آنجا سرخوش بودند و مردی هم آشی هیزمی را روی اجاقش گذاشته و در انتظار مشتری بود.
با اینکه۸۷ سال از زمان ساخت و ۱۷ سال از تاریخ انقضای تضمین این پل میگذرد اما همچنان باصلابت و استوار در کنار دژ باستانی مازیار و تنگه 40 در روزگار میگذراند.
پل ورسک راهآهن سراسری تهران – شمال را به هم متصل میکند و در ارتفاع ۱۱۰ متری با دهانه ۶۶متر با سادهترین امکانات ساخته شده است. این پل یکی از شاهکارهای معماری به شمار میآید و در سال ۱۳۵۶ ثبت ملی شده است.
ورسک یکی از پلهای استراتژیک ایران است که در سال 1315 به بهرهبرداری رسید. در دوران جنگ جهانی دوم روزانه ۷۵ قطار ادوات و تسلیحات نظامی را به بندرشاه یا همان بندر ترکمن منتقل و هر ۲۵ دقیقه یک قطار از روی پل ورسک عبور میکرد. پل بعد از جنگ جهانی دوم توسط چرچیل نخستوزیر وقت انگلیس پل پیروزی لقب گرفت.
در سال ۱۳۹۵ با توجه به ۸۰ سالهشدن، نگرانیهایی در مورد عمر مفید پل مطرح و قرار شد با دانشگاه شریف قراردادی برای سنجش مقاومت پل بسته شود و سنسوری روی پل نصب شود که میزان ضربههای ناشی از تردد قطار را بررسی کند و درصورت ایجاد مشکل هشدارهای لازم را به مرکز مانیتورینگ ارسال کند.
کوچکترین کلیسای جهان در نزدیکی ورسک
کارکنان مسیحی راهآهن اینجا را برای عبادتشان ساخته بودند.
وقتی تصمیم به ساخت راهآهن شمال گرفته شد، مهندسان ایتالیایی که برای ساخت راهآهن به سوادکوه آمده بودند برای انجام مراسم مذهبی خود به کلیسا نیاز داشتند و بنایی را ساختند که اکنون یکی از متفاوتترین جاذبههای گردشگری جاده فیروزکوه است.
اگر قصد کردید در مسیرتان غذایی بخورید و تفریحی کوچک داشته باشید 2 کیلومتر جلوتر از پل ورسک، در میانه مسیر پل سفید و در کنار یک کبابی کوچک، میتوانید کلیسای سرخآباد را پیدا کنید که بنایی ثبت ملی شده است و میتواند مکانی جذاب برای جذب گردشگران داخلی و خارجی باشد؛ کلیسایی با ابعاد 3 در 3 که با آجر و گچ ساخته شده و فقط یک در ورودی با 2پنجره یکی در شرق و دیگری در شمال دارد و در سردرش نام آن به زبان ایتالیایی روی سیمانی سفید حک شده است.
در ورودیاش قفل است. دورش چرخی زدیم و از سوراخ پنجره شکستهاش نگاهی به فضای ساده روحانی و خاک گرفته داخلش انداختیم. دسته گلی مصنوعی کنار محراب کلیسا لبخندی بر لبانمان آورد، انگار کسی سالها پیش دعایش مستجاب شده و آن را برای هدیه به کلیسا آورده که هنوز هم آنجاست.