استفاده از گردشگری برای پیشبرد توسعه روستایی منجر به دستیابی اهداف توسعه پایدار همچون عدم فقر، برابری جنسیتی، شغل مناسب و رشد اقتصادی، افزایش شهرها و جوامع پایدار، تولید مسوولانه در مصرف و مشارکت میشود.
به گزارش دیدشهر، باتوجه به اهمیت توسعه گردشگری روستایی و کشاورزی و توجه کشورهای جهان به این موضوع که حتی در جهت دستیابی به ثبت روستاها در سطح جهانی به رقابت با یکدیگر پرداختهاند، ایران با وجود بیش از ۳۷هزار روستای فعال نه تنها سهمی از این رقابت نداشته، بلکه در سال ۲۰۲۳ در این رقابت شرکت هم نکرد. طرح روستاگردی سالها در کشور مطرح است و در این زمینه چندین روستا توانستند به موفقیتهای چشمگیری در معرفی، جذب گردشگر و کسب درآمد و رونق اقتصادی دست یابند. ماسوله، ابیانه، پالنگان، روستاهایی در سیستان و بلوچستان، اصفهان و… حتی به شهرت جهانی رسیدند. با این وجود، اثری از این روستاها در لیست بهترین روستاهای جهان وجود ندارد. این در حالی است که در میان روستاهای برتر، کشورهایی همچون اتیوپی، مراکش، کنیا، عربستان، عمان و لبنان در کنار کشورهای گردشگرپذیری چون اسپانیا، ایتالیا، سوئیس، ترکیه، پرتغال، روسیه، چین، یونان و… به چشم میخورند.
اگرچه در سال ۲۰۲۲ سه روستای برندیق، خرانق و لارک از ایران نیز شرکت کردند، اما حتی در لیست ۲۰ کشور قابل ارتقا نیز قرار نگرفتند. این ناکامی نیازمند واکاوی و بررسی تهدیدات و آسیبشناسیهای تخصصی دارد که «دنیای اقتصاد» به اختصار مهمترین دلایل آن را بررسی میکند. شاید نخستین و مهمترین دلیل را بر بازماندن متولیان از تشخیص درست شرایط و همگام شدن با سطح جهانی دانست که به اهمیت روستاها و کشاورزی در آینده پی نبردهاند و مانند گذشته بر «مرکز» متمرکزند و همچنان «پیرامون» در حاشیه قرار دارد. نمونه این امر را میتوان در صرف معرفی چند شهر گردشگری به جهان دانست که روستاها و شهرهای کوچک هیچ جایگاهی در سفرهای بینالمللی و بستههای سفر گردشگران خارجی ندارند.
از همینرو انتخاب شدن روستاهای ایران یا در کل شرکت نکردن در این رقابت، عدم توجه به موضوع برند شدن روستاها است. زیرا عامل اول انتخاب روستاها برای ثبت جهانی شدن، تبدیل شدن به یک برند جهانی است که بهدلیل ایجاد زیرساختهای لازم در جهان شناخته شدهاند. این در حالی است که سه روستای ایرانی حتی در ایران نیز چندان شناختهشده نیستند. عامل دوم را میتوان قرار دادن سفر به این روستاها در پکیج سفر به کشورهای هدف برای گردشگران خارجی دانست. آژانسهای مسافرتی بینالمللی در پکیجهای خود برای مسافران خارجی سفر به این روستاها را نیز قرار میدهند.
در حالی که در پکیجهای مسافرتی به ایران، تنها سفر به چند شهر خاص گنجانده میشود و روستاها جایگاهی در مقصد گردشگری بازدیدکنندگان خارجی ندارند. نکتهای که شاید به آن توجه نشده اینکه شاید بهتر بود روستاها یا شهرهای کوچک شناختهشدهتری همچون ماسوله، میمند، کندوان، میبد و پالنگان به عنوان روستای گردشگری در سطح جهانی معرفی میشدند. اما علاوه بر دلایل عدمانتخاب روستاهای ایران، تهدیدهای اساسی و جدی برای این موضوع وجود دارد که نه تنها روستاها را از معرفی به جهان بازمیدارد، بلکه حتی احتمال خالی شدن بسیاری از روستاها نیز وجود دارد. روستاهای بدون سکنه طی سالیان گذشته رو به افزایش است که عمده دلیل آن را بیش از هرچیزی باید در بحران آب، مهاجرت جوانان، نبود شغل و امکانات رفاهی حداقلی جستوجو کرد. بهطوریکه حتی در استان گیلان به عنوان یکی از بهترین مناطق کشور جهت اسکان و زندگی از جهت اقلیمی، شرایط زندگی و امکانات، بیش از ۳۰۰روستا خالی از سکنه هستند و این یعنی اوضاع برای دیگر روستاها در استانهای گرمسیری به مراتب بدتر است.
در حالیکه اگر دولت تمرکز خود را بر توسعه روستاها در عمل میگذاشت، مهاجرتها معکوس شده و جوانان پس از تحصیل به روستاها بازگشته و به کشاورزی و گردشگری و توسعه جامعه محلی بهصورت علمی مشغول میشدند. دو روستای رجالالمع در عربستان و مسفاهالعبریین در عمان که در لیست بهترین روستاهای گردشگری قرار گرفتند کمتر از ۱۰سال پیش در آستانه نابودی کامل قرار داشتند، اما توجه ناگهانی چند گردشگر منجر به توجه دولتها و بخش خصوصی به این مناطق شد و طی یک دوره ۱۰ ساله اقدام به بازسازی و احیای این روستاها کردند و توانستند در سال ۲۰۲۲ به بهترین روستاهای جهان بدل شوند. این در حالی است که در ایران نه تنها روستاهای نابود شده احیا و بازسازی نمیشوند، حتی روستاهای فعال نیز از دایره توجه دولت خارج شده و کشاورزی بیش از هر زمان دیگری در معرض خطر قرار گرفته است. در کنار این چالشهای ساختاری، نبود تعطیلات کافی، عامل مهمی در نادیده گرفته شدن روستاها به عنوان یک مقصد اصلی سفر از سوی گردشگران شده است و در تعطیلات مناسبتی بهدلیل هجوم به چند مقصد سنتی، مقاصد جدید فرصتی جهت معرفی پیدا نکردهاند.
این در حالی است که با یک تعطیلات آخر هفته دو تا سه روزه، روستاها فرصت مناسبی برای جذب گردشگر از سراسر ایران را به دست خواهند آورد تا برای تبدیل شدن به یک برند ملی و بینالمللی تلاش کنند. اگرچه دولت درصدد تصویب تعطیلات آخر هفته دو روزه برای کارکنان دولت است، اما این موضوع نه تنها کمکی به توسعه گردشگری روستایی نخواهد کرد، حتی میتواند خطری جدی برای جوامع محلی و بخش خصوصی محسوب شود. زیرا در درجه اول، تنها ۱۵ درصد از جمعیت شاغل در کشور به بخش دولتی اختصاص دارند و ۸۵درصد از تعطیلات آخر هفته دو روزه محروم خواهند بود. تهدید دوم و مهم در این است که کارکنان دولت از هتلها و مراکز اقامتی و تفریحی دولتی برخوردارند و قطعا هزینه بیشتری برای ورود به روستاها و استفاده از خدمات جامعه محلی پرداخت نخواهند کرد و عملا بازار گردشگری در انحصار دولت قرار خواهد گرفت.
از این رو، بهجای معرفی روستاها و مراکز بومی، شاهد هتلسازی دولتی و معرفی مناطق مورد نظر دولت خواهیم بود. چنانکه این موضوع را میتوان در جزیره کیش مشاهده کرد که تمام تلاش دولت صرف تبدیل کردن کیش به برند اول گردشگری کشور است. در این راستا دولت سرمایهگذاری عظیمی در جهت زیرساختها و هتلسازی در این جزیره انجام داده و عملا روستاها را نه تنها در حاشیه بلکه در حال حذف کردن از مقصد سفر قرار داده است.