گفت و گو با اهالی روستای «کاکو سفلی» که در خانه همهشان، دار گلیم برپاست و مشتری های پروپاقرصی از کشورهای خارجی و حتی آمریکا دارند.
نویسنده : اکرم انتصاری
به گزارش دیدشهر؛ هزاران هزار روستای نرفته و ناشناخته در ایران داریم که باید بشناسیم. هزاران غذای محلی روستایی داریم که طعمش را نچشیدهایم و کرورکرور هنر در همین روستاها جریاندارد که ندیدهایم. «کاکو سفلی» یکی از همین روستاهاست که در یکی از غربیترین استانهای ایران یعنی کردستان جا خوش کردهاست. همان جایی که مردمش چون کوهها استوارند اما «گیان» از دهانشان نمیافتد.
کاکوسفلی را که تا چند سال پیش از توابع شهرستان «قروه» بود و حالا از توابع «دهگلان» است به گلیم اش میشناسند.
گلیم کاکوسفلی در اردیبهشت 1400 به ثبت ملی رسیده است و هنوز هم در این روستای 80 خانواری از هر چند خانه، در یکی را که بزنید دار گلیم در آن برپاست و صدای زمزمه زنان کردی را می شنوید که پای دار نشستهاند، به کردی میخوانند و گلیم میبافند. زنان این روستا در هر سنوسالی سالهاست که آرزو، امید، خوشی و غمشان را با گلیمهایی که میبافند، شریکاند.
گلیم کاکوسفلی در کشورهای عربی، اروپایی و آمریکایی خواهان دارد و همین پای دلالها را هم به این روستای کوچک و کهن باز کردهاست.
مردم این روستا بعد از ثبت ملی و گرفتن نشان ملی گلیم بافی حالا منتظرند با شکلگیری تعاونیها و کارگاههای بزرگ گلیمبافی بتوانند با هنرشان، رونق را به روستای کوچکشان برگردانند. اگر میخواهید با کاکوسفلی، مردمانش و گلیم پرآوازه این روستا آشناشوید با این پرونده همراهشوید.
آن چه باید درباره گلیم بافی در «کاکوسفلی» بدانید
روستای «کاکو سفلی» یکی از روستاهای شهرستان دهگلان در کردستان و روستای ملی «گلیم بافی» است که در تمامی خانههای آن دار بافت گلیم برپاست و بیشتر محصولات آن به کشورهای خارج و حتی آمریکا هم صادر میشود. ثبت ملی روستای کاکو و برخی اقدامات و کارهای عمرانی مانند طرح هادی و … در بین مردم این روستا امید ایجاد کرد و همین مسئله موجب مهاجرت معکوس از شهر به روستا شده است. بیش از هزار و 500 نفر در حوزه گلیمبافی در شهرستان دهگلان فعالیت دارند و چند روستا از جمله کاکو، سلسله، لالهای و قرهبلاغ به صورت تکمحصولی در زمینه گلیمبافی فعالیت دارند که بیش از 40 تا 50 نفر آنها مربوط به روستای کاکو است و 30 نفر آنها کارت بافندگی دارند. شروع به کار قالیبافی زنان کاکو سفلی بهطور تقریبی به 100 سال قبل یا بیشتر برمیگردد ،در آن زمان زنان برای استفاده شخصی و نیاز خانواده به قالیبافی و مخصوصا «قالی کُردی» روی آوردند و نخ آن را از پشم گوسفندان تهیه میکردند. در سال 1380 زمانی که فرش ماشینی باب شده بود، مردم نیاز خود را با خرید فرشهای ماشینی تامین میکردند و دیگر نیازی به قالیبافی احساس نکردند، بنابراین قالیبافی جای خود را به گلیمبافی داد. زنان اینبار نه برای استفاده شخصی که برای تامین نیاز مالی و با رویکردی اقتصادی شروع به گلیمبافی کردند.
نسل به نسل با گلیم بافی
گفتوگو با یکی از گلیم بافهای جوان روستا که معتقد است گلیم کاکوسفلی با همهجا متفاوت است
در کاکوسفلی، چرخه گلیمبافی را زنان میچرخانند. «سارا عزتی» 25ساله و یکی از جوانهای روستاست که از وقتی چشم بازکرده در خانهشان دار قالی کُردی و گلیمبافی دیدهاست. مادرش یک عمر، از جوانی تا الان که 52ساله است پای دار قالی نشسته و بعد هم گلیم. مادرش گلیمبافی را به عمهاش آمنهخانم یادداده و او هم به خواهرانش و سارا هم چند سال است به این جمع اضافهشده است. این در کاکوسفلی یک روال است و بیشتر دخترها در خانه وقتی مادرشان پای گلیم است، بافتن اش را حفظمیشوند. با سارا که جزو نسل جدید روستاست درباره گلیم کاکوسفلی و ویژگیهایش صحبتکردیم و حاصل این گپوگفت را در ادامه میخوانید.
در هر خانه، 2 تا 3 گلیم پیدا میکنید
خانم عزتی میگوید: «از وقتی 10، 15ساله بودم کنار مادر و عمهام که گلیمبافی میکردند، این کار را یاد گرفتم. گلیم، صنایع دستی قشنگی است و اوقاتفراغتمان را پرمیکند ولی چون قیمتی ندارد و سودش کم است، آدم دستودلش به کارنمیرود. این جا بیشتر خانمهای روستا کنار هم، بافتن گلیم را یادگرفتند و گلیم میبافند. نسل جدید و قدیم هم ندارد. ما در خانهمان 3دار گلیم داریم که برای من، مادرم و عمهام است و اوقات فراغتمان پای دار مینشینیم و گلیم میبافیم. الان اگر به روستا بیایید و به خانهها سربزنید شاید در هر چند خانه یکی، 2 تا 3 گلیم؛ روی دار، آماده کار یا تمامشده گوشه خانه پیداکنید. در حالی که در روستاهای دیگر اینطور نیست و مردم علاقه زیادی به بافت گلیم ندارند».
بیشتر پاییز و زمستان گلیم میبافیم
او درباره کیفیت گلیم هایی که در روستایشان بافته میشود، میگوید: «گلیم کاکوسفلی ریزبافت است و مناطق دیگر به این موضوع اهمیتی نمیدهند. این جا گلهایی که در گلیم میبافند خیلی ریزتر است و ظرافت کار را بیشتر میکند. خانمها در بهار و تابستان بیشتر به همراه خانوادهشان مشغول کارهای کشاورزی و دامداری هستند و کمتر برای گلیمبافی وقت دارند ولی در پاییز و زمستان که کارشان کمتر است بیشتر گلیم میبافند. مادرم از جوانی قالی بافتهاست. او گلیمبافی را به عمهام یادداد و او هم به خواهرانش. من هم جلوی دست آنها قالیبافی و گلیمبافی را یادگرفتم و این سنت همینطور نسلبهنسل چرخیدهاست. بافت گلیم خیلی روی گردن و مهرههای پشت فشارمیآورد. مثل میزرایانه نیست که روی صندلی بنشینید و زاویه را به میزان دلخواه عوضکنید. باید سانتبهسانت گردنت تغییرکند و این خیلی باعث آسیب به مهره پشت میشود.»
بافت یک قالی 6متری گاهی 3سال زمان میبرد
عزتی درباره نحوه انجام کارشان این طور توضیح میدهد: «ابعاد گلیمی که میبافیم خیلی متفاوت است و دار هم متناسب با آن تغییر میکند. از پشتی، کناره و پردهای تا روجانمازی و گلیم ششمتری و بزرگتر. بافت گلیم شبیه قالی، گرهی نیست. برای بافت گلیم، نخها را بسته به نقشی که میخواهیم ببافیم و چه رنگهایی که باید با هم جفتکنیم ، برای هر 10سانتیمتر آماده میکنیم. رنگ و طرح کناره هم با طرح داخلی گلیم متفاوت است و آنها را باید از حاشیه ادامهداد تا کار گلیم به نیمه برسد. از نیمه گلیم باید به پهنا شروع به بافتن کنیم یعنی بعد از آن باید گلیم را به داخل ببافیم. بافتن گلیم و قالی تفاوتهایی دارد برای مثال بافت قالی زمان بیشتری میبرد. شاید یک نفر برای بافت یک قالی 6متری باید 2تا3سال زمان بگذارد اما بافت گلیمی با همان ابعاد بیشتر از 2، 3ماه طولنمیکشد. نخ گلیم هم از پشم گوسفندان تامینمیشود اما چون در روستا رنگرزی نداریم نخها چند دست در بازار و بین دلالها میچرخد تا به دست خودمان برسد».
بیشتر دلالها، گلیم ها را میخرند
او در پایان میافزاید: «من به فروش گلیم در فضای مجازی هم فکرکردم ولی کمی سخت است چون همه جامعه خواستار این نوع گلیم نیستند. بیشتر دلالها، گلیمها را میخرند و به عراق و کشورهای عربی میفرستند چون آنها علاقه عجیبی به گلیم کاکوسفلی دارند و بضاعت مالی مردم خودمان هم به خرید گلیم نمیرسد».