زن و شوهری آنقدر ولخرجی کردهاند و آنقدر پول در مسافرتهای بیهوده خرج کرده اند که نه پساندازی دارند و نه میتوانند در زندگی پیشرفت کنندو
نویسنده : احمد نوروند | کارشناس علوم تربیتی و روانشناسی
داستان:
4 سال پیش با راحله ازدواج کردم اما دیگر نمیخواهم ادامه دهم. راحله دوست خواهرم بود و تا حدودی همدیگر را میشناختیم بنابراین باهم عقد و خیلی زود هم ازدواج کردیم. فردای عروسی برای ماه عسل دو هفته به یکی از کشورهای همسایه رفتیم. چند هفته بعد از اینکه برگشتیم دوباره همسرم از من خواست به خاطر اینکه روحیهمان عوض شود چند روزی به شمال برویم که من هم قبول کردم و رفتیم. من خودم چندان اهل مسافرت نبودم اما به خاطر همسرم قبول کردم غافل از اینکه همسرم از همان موقع تا الان مرا مجبور میکند که او را چند روزی به سفر ببرم وگرنه زندگیام جهنم میشود. از زمانی که با من ازدواج کرده ما حداقل 40 بار به مسافرت رفتیم و این سفرها باعث شده که نه پساندازی داشته باشیم و نه زندگی آرامی. اصلاً رفتن به سفر دغدغه زندگیام شده و استرس گرفتهام. یا آنقدر به من فشار میآورد که باید برای سفر به فلان شهر تور رزرو کنم یا من را در مقابل عمل انجام شده قرار میدهد و به یکباره و بدون هماهنگی برنامه سفر میگذارد و من به ناچار باید از محل کارم مرخصی بگیرم. این ماجرا حتی کارم را تحت تأثیر قرار داده و مدام توبیخ میشوم. من فکر میکنم همسرم مشکل روانی دارد وگرنه این همه عشق به سفر طبیعی نیست.
تحلیل داستان
امروزه با توجه به دغدغههای متعدد افراد جامعه، سفر یکی از ملزومات زندگی محسوب میشود و خانوادهها به فراخور شرایط اقتصادی و مشغلههای کاری تلاش میکنند از آن به عنوان یک زنگ تفریح مؤثر در زندگی بهرهبرداری کنند.
اما افراط و تفریط در هرکاری میتواند باعث تبعات منفی شود.اگر در استفاده از یک قرص تسکیندهنده درد هم افراط کنید بیشک میتواند تبعات جبرانناپذیری را در پی داشته باشد.در مورد پرونده زندگی این زوج هم باید در نظر داشت که زن خانه اصرار بر سفرهای افراطی دارد این موضوع سبب شده تا علاوه بر ضررهای اقتصادی استرسها و نگرانیهایی را برای مرد خانواده ایجاد کند و در نهایت مرد به جای گرفتن آرامش از مسافرتها به دگرگونی و نگرانی رسیده است.
گاها زن خانواده بر اساس ذهنیاتی که بیشتر محصول خامی و ناپختگیهای دوران مجردیاش است تمایل به سفرهای متعدد و البته افراطی دارد موضوعی که با کمی تأمل و مشاوره قابل حل است. بیتردید خود او بعد از مدتی وقتی به گذشته برگردد و متوجه بیتدبیری در این زمینه شود تلاش میکند تا طرز فکرش را در مورد مسافرت رفتنهای متعدد اصلاح کند.بیتردید سفر برای ایجاد حس آرامش در زندگی است و اگر سفر را به گونهای در برنامه زندگیمان بگنجانیم که نگرانی را از وجودمان دور کند بسیارسودمند و تأثیرگذار خواهد بود.