بوم گردی ها که در سالهای اخیر به اقامتگاهی پرطرفدار تبدیل شده، با هتل و خانهباغ چه فرقهایی دارد و آسیبهای هجوم بدون ضابطه به آنها چیست؟
نویسنده : فرزانه اکرمی
اگر چند دهه پیش بود و قصد سفر داشتید، هتل، مسافرخانه و در نهایت چند سوئیت تنها گزینهها برای اقامت در مقصد بود. حالا اقامتگاههای بومگردی به این فهرست اضافهشدند و نه تنها در شهرهای مقصد که به واسطه آنها میتوان در دورافتادهترین روستاها و بین مسیر هم مکانی را برای یک اقامت کوتاه فراهم کرد.
البته سالها طولکشید تا مردم با این اقامتگاهها آشناشوند، با آنها ارتباط برقرار کنند و بین مردم محبوب شوند. اصلا همین موضوع بهانهای شد تا در سالهای گذشته بعضی بدون آنکه چیزی از اصول و ماهیت بوم گردی بدانند باغ، ویلای محلی یا … را در شهر و دیار خودشان به یک خانه بومگردی تبدیل و آن را تنها به چشم یک کسبوکار پولساز دنبالکنند. موضوعی که شاید باعثشود گردشگر با یک تجربه ناخوشایند برای همیشه قید خانههای بومگردی را بزند. اشتباه نکنید! ما مخالف خانههای بومگردی نیستیم. فقط میخواهیم بدانیم هجوم به ساخت و راهاندازی خانههای بومگردی و نگاه دمدستی به آن چه آثاری میتواند داشتهباشد.
«افسانه احسانی» کارشناس حوزه بومگردی و نویسنده کتاب «اکوتوریسم برای گردشگری پایدار» قرار است جواب همه سوالات ما را در اینباره بدهد.
او سالهاست در این زمینه فعالیتمیکند، یک موسسه برای راهنمایان گردشگری دارد و بخشی از پرونده امروز زندگیسلام حاصل گفتوگوی ما با این کارشناس درباره موضوع هجوم به خانههای بومگردی و بایدها و نبایدهای آن است.
سادهترین تعریف برای بوم گردی و اقامتگاه بوم گردی
او در پاسخ به اولین سوال ما درباره سادهترین تعریف برای بومگردی و اقامتگاه بومگردی، میگوید: «بومگردی یا بومگردشگری تعریفی از واژه اکوتوریسم است؛ سفری مسئولانه به مناطق طبیعی که حافظ محیطزیست است و به بهبود کیفیت زندگی مردم محلی کمکمیکند. به اقامتگاههایی که برای اکوتوریستها طراحی، بازآفرینی و بازسازی میشود در واقع «اکولوژ» میگویند. ما هم باید واژهای برایش پیداکنیم که به خاطر تنوعی که در اقلیم، رویکرد و عملکردهایشان داریم هنوز به آن واژه نرسیدیم. در دنیا هم این تنوع وجوددارد و البته واژههایی برای آن تعریف شدهاست. «Guest home»، «Home Stay»، «Ecologe» و … اقامتگاههایی که در ایران وجود دارد بیشتر به مورد اول و دوم نزدیک است. «Home Stay» اقامتگاههایی هستند که خانواده در آن خانه با هم زندگیمیکنند و وقتی گردشگر میآید بخشی از خانهشان را به او اختصاص میدهند. بهطور معمول سفرههای مشترک دارند، خیلی حریم خصوصی وجود ندارد و اقامتگاه، محلی برای گفتمان بین اعضای خانواده و مهمان است. «Guest home» متفاوتتر است. در این اقامتگاهها می شود صاحبخانه هم نباشد، تعداد اتاقها بیشتر باشد و همهچیز فرم رسمیتری به خود بگیرد. بههرحال آنچه در دهه هشتاد در ایران بهنام «خوشهسار بومگردی» شکلگرفت و بعد به اقامتگاه بومگردی تغییرکرد و الان هم دارند به غلط واژه اکولوژ را برای آن بهکارمیبرند. وقتی اقامتگاهی این اسم را به خودش میدهد باید ظرافتهای محیطزیستی را رعایتکند و خیلی جدی به فکر مدیریت آب، منابعطبیعی و پسماند باشد. بههرحال صاحبان اکولوژ باید خیلی فعالیتهای محیطزیستی، فرهنگی و توانافزایی داشته و هدفمند باشند».
اشتباه گرفتن خانه باغ ها با اقامتگاه های بوم گردی
این کارشناس حوزه بومگردی درباره اینکه هجوم به راهاندازی خانههای بومگردی چه آثاری میتواند داشتهباشد، میگوید: «همین تعداد اقامتگاه بومگردی میتوانست نباشد و همین چند ظرفیت بومی هم از بینبرود. شاید آنقدر منابع علمی و آگاهیسازی برای جامعهمان کافی نبوده که الان این به هم ریختگی هست. از طرفی چون خیلی وقتها در اشتغالزایی و بازار کسبوکار ارزشهایی قربانی ارزشهای دیگری میشوند و فرد صاحب شغل باید به بانک، کارفرما یا … پاسخگو باشد یک شتاب و عجله و کجسلیقگی در کار رخ دادهاست. خیلی وقتها سلیقه افراد بر این اقامتگاهها تاثیر میگذارد و با جایی مانند خانه و کاشانه، خانه باغ و … اشتباه گرفتهمیشود. بهخصوص در مناطق مختلف بعضی وقتها خانوادهها میخواهند جایی داشتهباشند که در آن دور هم باشند، جشن یا تولدی بگیرند یا یک باغ دارند و آن را به اقامتگاه یا خانه بومگردی تغییر میدهند. در صورتی که خانههای بومگردی قوانین خودشان را دارند و بنا به هر منطقه مصالح ساخت آن متفاوت است. یک جا کاهگلی است، یک جا مضیف، منطقه دیگری با چوب و سنگ ساختهمیشود».
نگرانیها از تغییر ذائقه گردشگران در خانههای بوم گردی
« احسانی» درباره وجود خانههای بهظاهر بومگردی در صنعت گردشگری کشور میگوید: «بین کارشناسان نگاههای مختلفی درباره این موضوع وجود دارد. من فکر میکنم برایند رویکرد افزایش خانههای بومگردی در جامعه ما مثبت است چون نابسامانی و روند رشد یک سری سرمایهگذاریها برای مثال در شهرهای شمالی ایران و مناطق پرگردشگر و تغییر و تحولاتی مانند تخریب طبیعت، جنگلتراشی به بهانه ساختوساز و … آنقدر زیاد است که وجود خانههای بومگردی حتی اگر به سمت نادرست رفتهباشد باز هم مثبت است چون می توانست اتفاقات خیلی بدتری بیفتد. برای این اتفاق یک سری افراد آمدهاند به خانههای قدیمی و میراث فرهنگی توجهکردند، هرچند بد مرمتکردند ولی باز هم بازسازی انجامدادند و از خانهای که میتوانست یک آپارتمان چندین طبقه باشد یک اقامتگاه بومگردی ساختند. ولی این که آدمها با سلیقه مختلف و توجهنکردن به اصول، ماهیت و قواعد یک سری فعالیت در حوزه بومگردی انجام میدهند و خودشان الگوی بقیه میشوند موضوع نگرانکنندهای است. همینطور این که فعالیتهای مختلف خود را به اسم خانه بومگردی تماممیکنند و طوری ذائقه مهمان و گردشگر را به سمت نادرستی پیشمیبرند نگرانیهایی دارد ولی در کل با توجه به این که سرمایهگذاران در مناطق گردشگری هرکاری میخواهند انجام میدهند برایند مثبتی دارد».
تم؛ یکی از نشانههای خانههای بوم گردی
حالا سوال این است که چطور میتوان المانهای یک خانه یا اقامتگاه بومگردی را شناخت که این کارشناس حوزه بومگردی در پاسخ به آن میگوید: «خانههای بومگردی باید متناسب با مصالح و المانهای منطقه شکلبگیرند و هدفمند باشند. به طور معمول این خانهها تم دارند. برای مثال در کردستان که دفنوازی رایج است ممکن است خانه بومگردی ربطی به این موضوع داشتهباشد و مهمان را با دفزنی آشنا و علاقهمند کند. در خراسان بزرگ که آواز، صدا و رقصهای محلی داریم میتواند زمینه فعالیت این باشد. در شمال ایران بحث کشاورزی یا کشت برنج یا در لرستان موضوع میتواند گردشگری کشاورزی باشد. تم در خانههای بومگردی خیلی مهم است و من فکر میکنم میتواند کمکم مسیر را درست پیش ببرد به شرطی که ما بهخصوص به کسانی که میخواهند این کار را شروع و مهمانانی که میخواهند این اقامتگاهها را انتخابکنند آگاهی بدهیم. ذائقهشان را طوری پرورش و تعلیم بدهیم که انتظاراتشان با کیفیت باشد و بتوانند انتخاب درستتری داشتهباشند».
اماواگرهای انتظارات گردشگران از خانههای بوم گردی
از «احسانی» میپرسم که خانههای بومگردی به درد چه کسانی میخورد و یک گردشگر باید چه انتظاراتی از این خانهها داشته باشد که میگوید: «به این سوال میشود از 2 زاویه نگاهکرد. مخاطب ما میتواند در حین این سفر یا اقامت در چنین اقامتگاههایی، آگاهی و سلیقهاش ارتقا پیداکند. برای مثال اگر قبلا اصرار داشته که در خانه قدیمی که میخواهم اقامتکنم همه تجهیزات باید باشد، وقتی وارد یک خانه بومگردی شود که براساس اصول هویتیاش پیش رفتهاست و چیزهای جدیدی را تجربهکند شاید ذائقهاش هم تغییر کند. افراد به واسطه این که یک سری چیزها را تجربه نکردند یک سری سلیقهها دارند که با همانها انتظارات متفاوتی را خلق میکنند و باعثمیشود که از اقامتگاهها هم انتظارات خاصی داشتهباشند. دوم اینکه ممکن است من خانه بومگردی را که به فکر رفاه تایید شده در جامعه است نپسندم ولی نظر دیگران اینطور نباشد. هرکسی خودش، توانمندی و سلیقهاش را خوب میشناسد. برای مثال الان یک سوال مهم درباره خانههای بومگردی این است که کافه و رستوران داخل اقامتگاه باشد یا نه. به نظرم وجود این فضاها در اقامتگاه حریم خصوصی مهمان را تحتتاثیر قرار میدهد و بر کیفیت خدمات تاثیر میگذارد اما ممکن است این موضوع نیاز یک استان یا شهر باشد. چون مراکز تفریحی فرهنگی در بعضی نقاط کشورمان محدود است و وقتی یک خانه بومگردی شروع به کار میکند مجبور میشود خدمات دیگری از این جنس ارائهدهد».
ویژگیهای اقامتگاههای بومگردی در 4گوشه ایران
از قیمت تا امکانات و … در اقامتگاههای بومگردی کشور چه میگذرد و چه حالوهوایی برقرار است؟
یک جستوجوی کوتاه در اینترنت و اپلیکیشنهای گردشگری کافی است تا با انبوهی از خانههای بومگردی مواجه شوید. در بعضی شهرها بیشتر و در بعضی مناطق کمتعدادترند اما تقریبا در بیشتر شهرهای ایران میتوان یک خانه بومگردی پیدا کرد. بعضی وقتها کیلومترها میکوبید تا خودتان را به یک اقامتگاه بومگردی برسانید و با چند شب اقامت در جایی متفاوت که رنگوبوی محلی و ایرانی دارد، سفر متفاوتی را تجربهکنید. به این خانههای بومگردی، جزئیات و قیمتشان نگاهی انداختیم.
تعداد اقامتگاههای بومگردی قابل شمارش نیستند
«قیمت خونه بومگردی که این قدر نیست! مگه هتله؟» این را کاربری زیر آگهی یک خانه بومگردی در یکی از جزیرههای جنوب کشور نوشتهاست. کنجکاو میشوم تا خانهبومگردی را با همه جزئیاتش بررسیکنم. اقامتگاهی با چند واحد بومگردی است. حدود 20 متر بنا دارد و در مقابل ظرفیتش نوشته :«2نفر پایه+تا یک نفر اضافه» قیمت برای هرشب اقامت آنهم دربه اصطلاح خرماپزان تابستان از شبی3میلیون تومان شروع میشود البته در مردادماه اوضاع جور دیگری است و هزینه اقامت به شبی 400هزارتومان میرسد. فضای داخل اتاق با دیوارهای یکدست سفید شبیه هر اتاق دیگری در هر کجای جهان است و هیچچیز در آن یادآور جنوب نیست. تنها در بیرون اقامتگاه قسمتی از حیاط با سقفی از برگهای نخل پوشیدهشده و دوباره دیوارهای ساده و سفید دورتادور اقامتگاه را احاطه کردهاست. اوضاع در شهرهای شمالی کشور بهتر است. تعداد اقامتگاههای بومگردی قابل شمارش نیستند و تنوع زیادی دارند. ظاهر بیشتر خانههای بومگردی شبیه همانخانههایی است که آدم را به یاد این منطقه میاندازد. ایوانهای چوبی یکسره و سقفهای شیبداری که با «کلش یا کولوش» همان پوشالهای برنج پوشیدهشدهاند. قیمتها متفاوت است و تقریبا برای هر بودجهای میتوان یک خانه بومگردی پیداکرد. سری به غرب کشور هم میزنیم. با وجود ظرفیت بالای استانهای این قسمت جغرافیایی، در انتخاب دستمان بستهتر است، قیمتها معقولتر است و البته همهچیز به اصل و هویت خودش نزدیکتر است. رختخوابها روی طاقچه چیدهشده و با پارچههایی که زنان روستایی بافتهاند پوشاندهشده است. دیوارها شبیه چند دهه قبل، نیمهرنگیاند. یک نمد روی دیوار آویزان است و خبری از تختخواب نیست و مهمانها باید روی رختخوابهای سنتی بخوابند. در جنوب شرقی کشورمان تعداد اقامتگاههای بومگردی انگشتشمارند. بعضی از کپرهای محلی برای اقامتگاهشان وامگرفته و سعیکردهاند با وجود محرومیتها امکانات حداقلی را برای گردشگران فراهمکنند.