گردشگری حلال از تازه ترین پدیدهه ای این صنعت است که مختص مسلمانان تدارک دیده شده است.
نویسنده: سعید خلیلی و محمد حسن گودرزی
یکی از مشکلات اساسی برای مسلمانان در گردشگری این است که ساختار فرهنگی بسیاری از کشورهای جهان با قواعد دینی اسلام همسو نیست و علی رغم تشویق دین مبین اسلام به سفر، مسلمانان در بسیاری از سفرها با محدودیت هایی مواجه هستند. در این راستا یکی از انواع گردشگری که به تازگی بر سر زبان ها افتاده گردشگری حلال است. به همین دلیل برخی از کشورها در کنار انواع فرصت هایی که برای جذب توریسم داخلی تدارک دیده اند شرایطی را نیز برای استفاده گردشگران مسلمان فراهم کرده اند.
بعنوان مثال در گردشگری حلال برنامههای تفریحی و گردشگری ویژهای را برای مسلمانان تدارک میبینند. به این معنا که مسلمانان از هر کشوری که باشند مایلند در برنامههای تفریحی و سفرهای خود به آداب شرعی عمل کنند.و یا از غذای حلال رستورانها استفاده کرده و یا در هتلهایی که مشروبات الکلی سرو نمیکنند اقامت کنند. همچنین برای زنان و مردان استخرهای شنای جداگانه در نظر گرفته شود و در طول سفر اوقات شرعی اعلام و برای آن برنامه ریزی شود. ضمن آنکه بیشتر این گردشگران مسلمان مایلند در برنامه سفر خود بازدید از اماکن مذهبی نیز وجود داشته باشد.
پتانسیل های کشورهای مسلمان برای رونق گردشگری حلال
در کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی(OIC) ـ متشکل از ۵۷ کشور عضو، با جمعیت جمعی بیش از ۱,۸ میلیارد نفر ـ طبقه متوسط مسلمان در حال رشد است.
در همین حال، در اروپای غربی و آمریکای شمالی، مسلمانان نسل دوم و سوم با تعداد بیشتری وارد بازار کار شده و در نتیجه درآمد قابل هزینه خود را افزایش میدهند. بسیاری از کشورها ـ چه اسلامی و چه غیراسلامی ـ به دنبال جذب این مسافران هستند.
گردشگری حلال از اواخر دهۀ 80 میلادی نضج گرفت و پس از آن به سرعت توسعه یافت به نحوی که این شاخه از گردشگری در 30 سال اخیر از بالاترین رشد در بین انواع مختلف گردشگری برخوردار بوده است به نحوی که بر طبق آمارهای ارائه شده تعداد گردشگران حلال جهان در سال 2017 به 121 میلیون نفر رسیده گردش مالی آن در همین سال به 177 میلیارد دلار بالغ گردیده است.
سرعت رشدگردشگری حلال به میزانی بود که پیش بینی می شد در صورتی که گردشگری گرفتار پاندومی کرونا نمیشد، گردش مالی آن در سال 2023 به 274 میلیارد دلار می رسید.
مالزی صدرنیشین گردشگری حلال
GMTI سالانه رتبهبندی مقاصد تعطیلات را ارائه و کشورها را بر اساس طیف وسیعی از معیارها، از جمله سهولت دسترسی و محیط (که شامل نیاز مسافران مسلمان به احساس امنیت و مواجهه با محدودیتهای کمی در انجام فرایض دینی میشود) متمایز میکند. در سال ۲۰۲۱، مالزی رتبه اول را داشت، همانطور که از زمان راهاندازی این شاخص در سال ۲۰۱۵ تاکنون بوده است.
پس از آن ترکیه و عربستان سعودی قرار گرفتند. در میان کشورهای غیر عضو سازمان همکاری اسلامی، سنگاپور رتبه اول را حفظ کرد و بریتانیا در رده دوم قرار گرفت. تایوان، تایلند، هنگکنگ، آفریقای جنوبی و ژاپن نیز در میان ۱۰ کشور برتر قرار داشتند. این گزارش خاطرنشان میکند که این مقاصد حتی در طول همهگیری کووید-۱۹ به انجام برخی اقدامات در سطوح بازاریابی برای بازار مسلمانان ادامه دادهاند.
هیئتهای گردشگری رویکردهای مختلفی را برای جذب مسلمانان پذیرفتهاند. در ترکیه، پیشنهادات آسان و همه جانبه محبوبیت نشان داده و در جاهای دیگر، تمرکز بر فرهنگ است.
گزارش GMTI به ازبکستان به عنوان یک مورد ویژه اشاره کرده و نوشت که در چند سال گذشته پروژههای متعددی را برای سرمایهگذاری از میراث بسیار غنی اسلامی خود برای توسعه آنچه که گردشگری زیارتی نامیده میشود، آغاز کرده است.
در این شرایط شاید باور این حقیقت مشکل باشد که ایران اسلامی با تمام ویژگیهای اسلامی، اخلاقی و معنوی خود، تاکنون جایگاه مناسبی در بین مقاصد اصلی گردشگری حلال در جهان ندارد!
جایگاه ایران در گردشگری حلال
طرح گردشگری حلال, می تواند ایران را به قطب گردشگری اسلامی و حلال در جهان تبدیل کند چرا که ایران کشوری با رویکردهای اسلامی است و بهتر از هر کشور دیگری می تواند این شرایط را برای گردشگران مسلمان مهیا کند.
اما بر طبق آمارهای ارائه شده در سال 2017 مقاصد اصلی گردشگری حلال جهان عبارت بودند از : مالزی، امارات، ترکیه، اندونزی، عربستان سعودی، مراکش، اردن، قطر، مصر، اسپانیا! و مالت! حقیقتا خود این موضوع قابل پژوهش و مطالعه است که مدیران و راهبران اصلی صنعت گردشگری تا چه حد به مزیتهای کشور بی توجه بوده اند که ایران در موضوعی همچون گردشگری حلال، از کشورهایی مانند اسپانیا و مالت عقب افتاده است؟!
آمارها نشان می دهد تعداد گردشگران ورودی از عراق که در سال های حضور صدام در قدرت در سال 1381 تنها حدود 000/2 نفر بود با سقوط صدام و رفع محدودیتهای سفر شیعیان عراقی به ایران به 80989 نفر در سال 1383 و 236730 نفر در سال 1384 رسید.
در واقع شیعیان عراقی در نبود هر گونه فعالیت بازاریابی و تبلیغی از طرف ایران، به محض فراهم آمدن فرصت به ایران سرازیر شدند و موجب بروز تحول جدی در بازار گردشگری مناطق زیارتی گردیدند. موضوعی که در مورد گردشگران آلمانی و فرانسوی هیچگاه تحقق نیافت و با تمام تلاش های انجام شده این گروه از گردشگران تمایلی به سفر به ایران از خود نشان ندادند.
آمار های موجود نشانگر تداوم این فرایند تا امروز است، در سال 1397 در برابر 113/598/2 گردشگر عراقی، 434/829/1 گردشگر آذربایجانی و 033/947 گردشگر از کشور ترکیه، تنها 557/39 گردشگر از آلمان، 500/19 گردشگر از ایتالیا و 926/26 گردشگر از فرانسه به ایران آمده اند.
جالب این است که علی رغم این آمار عملا نگاه مدیران و دست اندرکاران ارشد گردشگری کشور به مقوله گردشگران ورودی تغییری ننموده است.
یکی از مهمترین نتایج فقدان استراتژی کارآمد در صنعت گردشگری ایران کاهش ارزش و اهمیت صنعت گردشگری در چارچوب ذهنی تصمیم سازان و سیاستگذاران ارشد اقتصاد کشور است.
در واقع تصمیم سازان و طراحان ساختار اقتصادی همه کشورها همواره با توجه به مزیتهای نسبی هر کشور گروه مشخصی از صنایع و کسب و کارها را به عنوان صنایع پیشران در نظر گرفته و تلاش می نمایند که تمام ضوابط و رویکردها را به نحوی تنظیم نمایند که زمینه برای رشد این صنایع فراهم باشد و انتظار این است که این گروه از صنایع در چارچوب شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی همان کشور، شانس بهتری را برای رشد داشته و در نتیجه میتوانند موجب بروز تاثیرات مثبت در سایر حوزه های اقتصادی گردند.
گردشگری در اغلب کشورهای جهان همچنین نقشی را ایفا می نماید، چرا که این صنعت در کنار اشتغالزایی مستقیم و تاثیرات مثبت در انبوهی از دیگر رشتههای صنعتی توان آن را دارد که با امکاناتی محدود رشد نموده و موجبات توسعۀ اقتصادی را فراهم آورد.
اما در تمام سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی هیچگاه گردشگری چنین نقشی را در ساختار اقتصادی کشورمان نداشته است.
دست اندرکاران صنعت گردشگری با نگاهی توطئه نگر معتقدند نوعی خصومت با گردشگری در ساختار سیاسی و اقتصادی کشور وجود دارد. اما واقعیت کاملا متفاوت است، مشکل در فعالین گردشگری است که مشارکت حداقلی را در توسعه این حوزه داشته و هیچگاه نتوانسته اند طرحی کارآمد و قابل قبول را برای توسعۀ گردشگری ارائه نمایند.
در واقع چگونه می توان انتظار داشت منابع محدود کشور صرف صنعتی گردد که تعریف قاطبه مردم (و حتی اغلب مدیران و فعالین گردشگری) ازآن همان تعریف پیش از پیروزی انقلاب اسلامی است و همچنان طرح هایی ارائه می شود که در واقع قابلیت ارائه در دهۀ 40 را دارند.
طراحان و تصمیم سازان اقتصادی طبعا افرادی با هوش و با تجربه هستند و وقتی مشاهده می کنند که طرح های توسعه ای گردشگری با مقتضیات اجتماعی و فرهنگی کشور تطابق ندارد، علیرغم علم به اهمیت صنعت گردشگری در جهان، صنعت گردشگری را از گروه کسب و کارهای اصلی و پیشران خارج نموده و در گروه حوزههای اقتصادی درجه 2 و کم اهمیت قرار میدهند چرا که امکان تحقق و اجرایی شدن طرح ها و برنامه های ارائه شده را غیر ممکن می دانند.
گردشگری این ظرفیت را دارد که به صنعتی سودآور و اشتغال آفرین برای کشورمان تبدیل گردد، اما لازمه این موضوع این است که مدیران ارشد گردشگری درک دقیقی از مختصات صنعت گردشگری در جهان داشته و تغییرات ایجاد شده در شرایط کشور و چشم اندازه ای موجود را حقیقتا پذیرفته باشد. در این شرایط است که میتوان با توسعۀ گردشگری در اندازه ای که شایستۀ ایران اسلامی است می توان در کنار توسعۀ اقتصادی و کارآفرینی فضای فرهنگی و سبک زندگی جاری در کشور را تقویت نمود.